جهان در حال فروپاشی: چگونه از این زمستان به سلامت عبور کنیم؟

38
0

جنگ در همه جبهه‌ها گسترده شد و رسما وارد نقطه بدون بازگشت شدیم. این حرف را چهار سال پیش گفته بودم.

نمی‌خواهم فاز نوستراداموس بگیرم چون همه چیز کاملا واضح بود. اما بگذارید آنچه گفته بودم را یکبار دیگر تکرار کنم.

گفتم به خاطر کرونا، کشورهای غربی دلار زیادی چاپ کردند، این مساله تورم ایجاد می‌کند (که کرد) سپس بانک‌های مرکزی برای کاهش تورم نرخ بهره را افزایش می‌دهند (که دادند) سپس پول از کشورهای در حال توسعه به سمت کشورهای پیشرفته حرکت می‌کند (که کرد).

حال ما با کشورها فقیری طرف هستیم مردم آنها ناراضی هستند و راهی جز جنگ برای ترساندن آنها باقی نمی‌ماند. همینطور کشورهای ثروتمند از این فرصت استفاده کرده و به کشورهای ضعیف حمله می‌کنند.

همچنین گفتم که با فروپاشی اقتدار نظامی ایالات متحده، کشورها که دست برادر بزرگتر را از دنیا کوتاه می‌بینند به سهم خواهی می‌پردازند. ادعای امارات بر روی جزایر سه گانه و همینطور حمله آذربایجان به ارمنستان، حمله روسیه به اوکراین، قدرت گرفتن طالبان، آماده شدن ونزوئلا برای حمله نظامی به گویان تنها بخش کوچکی از این بازی بزرگ است.

جنگ غزه نیز امروز تقریبا در تمام جبهه‌ها گسترده شده است. اتفاقی که در حقیقت نیاز بود انجام شود. در مورد اتفاقی که بین ایران و پاکستان رخ داد، اگر ملاحظات سیاسی دخیل نباشد (به عنوان مثال حمایت ایران از تروریست‌های بلوچ در مقابل حمایت پاکستان از تروریست‌های پاکستانی) می‌توان به نزدیکی بیشتر تهران و اسلام آباد امیدوار بود و انتظار داشت که پاکستان از تروریسم خالی شود. اگرچه با توجه به فساد گسترده در ساختار سیاسی پاکستان و نزدیکی نظامیان این کشور به ایالات متحده، تقریبا امیدی واهی است.

همچنین حمله ایران به یک قدرت اتمی پیام‌هایی به دنیا دارد. ایران همواره با همسایه جنوب شرقی خود با نوعی مماشات و نادیده گرفتن برخورد داشته است. حتی توسعه بلوچستان را به خاطر مشکلاتی که با پاکستان ایجاد می‌شد به تعویق انداخته است اما رخدادی که اتفاق افتاد می‌تواند نزدیکی بیشتری بین ایران و قدرت اتمی خاورمیانه را منجر شود که در پازل تعاملات ایران و هند و ایران و افغانستان نیز تاثیرگذار خواهد بود.

حمله به مقرهایی در عراق و سوریه نیز حاوی پیام‌هایی بود. که به خوبی توسط تحلیلگران عنوان شده است.

اما در اینجا می‌خواهم در مورد این مساله صحبت کنم که چگونه می‌توان از این زمستان سخت عبور کرد به طوری که پس از عبور از آن بتوانیم خود را به عنوان یک قدرت اقتصادی- سیاسی مطرح کنیم.

تا جای امکان آذوقه ذخیره کنید:

در دوران جنگ‌ها باید کاملا مرکانتیلیستی عمل کرد. باید به هر طرف که می‌توان فروخت. امروز زمان فروش نفت، فلز و سلاح است. باید تا حد امکان ذخایر جمع آوری کرد. همچنین باید در ازای بدهی‌هایی که با کشورهای همسایه ایجاد می‌شود، پروژه‌های توسعه‌ای در اختیار گرفت. اگرچه این اتفاق همین امروز هم رخ می‌دهد اما سرریز آن وارد جامعه نمی‌شود.

از گسترش تنش به داخل ایران جلوگیری کنید:

ایران تا اینجا یکی از برندگان بازی است. با این حال، اسرائیل قطعا تمایل ندارد که این وضعیت ادامه پیدا کند. گالانت چندین بار اذعان کرده است که جنگ اصلی با ایران است نه حماس. احتمالا در آینده نزدیک شاهد اتفاقات ناگواری مانند آنچه برای بیمارستان گاندی و یا کرمان رخ داد، خواهیم بود. جلوگیری از این اتفاقات، باید در اولویت اول نیروهای اطلاعاتی کشور باشد. همچنین تسلیح نیروهای تجزیه طلب در خوزستان، کردستان، کرمانشاه و بلوچستان از جمله اقداماتی است که احتمالا توسط اسرائیل دنبال خواهد شد. خبر خوب این است که تمرکز اطلاعاتی اسرائیل در غزه است اما خبر بد این است که ضربه اطلاعاتی به ایران به مراتب راحت‌تر از ضربه به حماس است.

جبهه لبنان گشوده خواهد شد، اما ضربه مهم است:

به زودی شاهد بازگشایی جبهه جنوب لبنان خواهیم بود. احتمال جنگ بین اسرائیل و لبنان بالای ۹۰ درصد است. حمله اسرائیل به لبنان می‌تواند خسارات عظیمی به این کشور وارد کند اما یک اشتباه استراتژیک نیز خواهد بود. امکان پیشروی نیروها از جبهه غزه وجود ندارد اما حزب الله می‌تواند به خوبی از جبهه جنوب خود اقدام به پیشروی و حتی بازپس گیری مزارع شعبا کند.

ضربه‌ای که حزب الله خصوصا در ابتدای کار به اسرائیل وارد می‌کند از اهمیت بالایی برخوردار است. در تمام سال‌هایی که اسرائیل تشکیل شده است، استراتژی نظامی این کشور بر مبنای ضربه ناگهانی اولیه بوده است و قطعا استراتژیست‌های لبنانی این مساله را متوجه هستند. ضربه اولیه که به شیرازه ارتش اسرائیل وارد می‌شود، بسیار مهم است. اگر این ضربه به اندازه کافی قدرتمند باشد قطعا منجر به سقوط دولت و بسته شدن پرونده غزه برای رژیم خواهد شد. همچنین سوریه نیز می‌تواند از فرصت استفاده کرده و با پس گرفتن بلندی‌های جولان، کار را برای رژیم سخت ‌تر کند اگرچه چنین سناریویی نسبتا بعید است خصوصا با توجه به تحرک پایین و قدرت اقتصادی ضعیف سوریه.

همچنین حزب الله باید توجه داشته باشد که حداقل در این نقطه نباید درگیر تهدید وجودی اسرائیل شود. چنین امری ممکن است منجر به اقدامات شدید از طرف اسرائیل (حتی استفاده از بمب اتم) و یا درگیر شدن کشورهای اروپایی و آمریکا در جنگ شود. فراموش نکنیم بایدن برای پیروزی در انتخابات چاره‌ی کمی بجز جنگ دارد.

با کارت‌ها درست بازی کنید:

در فضای رسانه‌ای ایران، یمن به عنوان یک کشور مستقل با تصمیم‌گیری‌های مستقل تصویر می‌شود. با این همه، رسانه‌های آمریکایی علاقه مند هستند که این کشور را یکی از متحدان ایران تصویر کنند. اما می‌دانیم که وضعیت یمن ما بین این دو دیدگاه است. خصوصا اینکه مشخص شده است که در زمین اطلاعات، یمنی‌ها بهتر از ایرانی‌ها عمل می‌کنند. همین مساله نشان می‌دهد که ارتباط یمنی‌ها با ایرانی‌ها حداقل آنلاین نیست به همین خاطر اطلاعات نشت پیدا نمی‌کند.

با این حال اگر ایران تمایل دارد نقش حافظ صلح را منطقه بازی کند (ایده‌ای که بارها توسط سیاست‌گذاران مطرح شده است)، باید یاد بگیرد که چگونه با کارت‌های روی زمین بازی کند. متاسفانه سیستم تصمیم‌گیری در ایران بازی با این کارتها برای گرفتن امتیاز را بلد نیست. به همین خاطر به موفقیت‌های مقطعی دلخوش می‌کند.

در این زمینه ایران باید ابتدا تصویری از پیروزی را ترسیم کند. در این مرحله از نظر بنده پیروزی یعنی تثبیت کشور فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷. همچنین حذف تمام شهرک‌ها در کرانه باختری و اتصال زمینی و دریایی غزه به کرانه باختری و دریای مدیترانه.

پس از آن بازی با کارتهای مختلف در چندین جبهه. از شورای امنیت سازمان ملل و دادگاه لاهه تا لبنان، سوریه و یمن برای تثبیت این مرزها و تشکیل کشور مستقل فلسطین.

هیچ نگران نباشید، اسرائیل آسوده نخواهد نشست. حتی پس از تشکیل کشور فلسطین نیز اسرائیل حملات خود را توسعه خواهد داد تا یکبار دیگر خود را در فلسطین ابقاء کند. وجود صهیونیست‌های افراطی این اجازه را به این کشور می‌دهد.

درست همانطور که مسیحیان افراطی که زائران بیت المقدس را می‌کشتند موجبات سقوط دولت مسیحی در بیت المقدس را فراهم کردند، یهودیان افراطی نیز چنین کاری خواهند کرد و در نهایت، فرصت برای حمله نهایی ایجاد خواهد شد. بنابراین در جبهه امروز فلسطین هدف اول، دوم و سوم باید تشکیل و تثبیت یک کشور به نام فلسطین در مرزها ۱۹۶۷ باشد. همچنین ایجاد منطقه بی طرف در بیت المقدس. پس از آن دوباره به تاریخ اجازه می‌دهیم تا منطق خود را بر این منطقه تحمیل کند.

ایران باید نشان دهد که کشورهای دیگر باید برای مذاکره به تهران بیایند. اگر چنین روایتی پیاده سازی نشود، یعنی ایران قدرتی در منطقه ندارد. تهران باید مرکز تصمیم‌گیری منطقه باشد. اگر آمریکا می‌خواهد با یمنی‌ها مذاکره کند، باید به تهران بیاید، اگر طالبان می‌خواهد با احمد مسعود مذاکره کند، باید به تهران بیاید، اگر انگلیس می‌خواهد با لبنان مذاکره کند، باید به تهران بیاید، اگر عربستان می‌خواهد با یمن آشتی کند، باید به تهران بیاید، اگر روسیه می‌خواهد با هند مذاکره کند باید به تهران بیاید. بدون چنین روایتی ایران هرگز نمی‌تواند نقش خود را در منطقه به خوبی ایفا کند. این اولین و مهم ترین نکته‌ای است که سیاست‌گذار ایرانی باید بداند.

برای فردای جنگ برنامه ریزی کنید:

همانطور که پیشتر گفتم، جنگ فعلی سال‌ها به طول خواهد انجامید، صدها هزار کشته به جای خواهد گذاشت و پیروز آن معادلات منطقه را تنظیم خواهد کرد.

اما این جنگ نیز مانند هرجنگی به اتمام خواهد رسید. فردای صلح در فلسطین چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ این سوالی است که از همین امروز باید آن را پرسید و با توجه به آن برنامه‌ریزی کرد.

طی سال‌هایی که این جنگ ادامه پیدا می‌کند، جنگ‌های متعددی در کشورهای مختلف نیز رخ خواهد داد. روزی که جنگ به پایان برسد، وضعیت دنیا شکل دیگری خواهد بود. احتمالا جنگ در کره رخ خواهد داد. چین برای تصاحب تایوان اقدام خواهد کرد. اروپا در باتلاق جنگ روسیه (و البته پیروزی احتمالی ملی‌گراها در انتخابات سال های بعد) فرو خواهد رفت. ایالات متحده با تضعیف شدید دلار مواجه خواهد شد که سرریز آن به کانادا و آمریکای لاتین، آن کشورها را درگیر مشکلات داخلی خواهد کرد و…

  دیپلماسی ایران در برابر اسرائیل باید پیام ترس و نفرت را صادر کند

تنها مناطقی که از این وضعیت بغرنج نجات پیدا خواهند کرد کشورهای جنوب خواهند بود. جنوب آفریقا، استرالیا، نیوزلند و البته هند. هند به خوبی بلد است که چگونه کارتهای خود را بازی کند و نزدیکی به این کشور استراتژیک اهمیتی دارد که هیچکس امروز متوجه آن نیست.

کشورهای آفریقایی نیز به زودی رشد چشمگیرتری خواهند داشت. بنابراین دولت‌ها در ایران باید سفرای قدرتمندی به این کشورها گسیل کنند. کنیا، اتیوپی، نیجریه، افریقای جنوبی، نامیبیا و… اینها کشورهایی هستند که اگرچه بعضا ریسک‌های سیاسی در آنها فعال است اما در آینده نزدیک تبدیل به یکی از بزرگترین بازارهای هدف جهان خواهند شد. در این میان جایگاه بنادر در هند و ایران (از جمله بندر چابهار) اهمیت فوق العاده‌ای خواهد داشت. به همین خاطر است که هند به دنبال در اختیار گرفتن بندر چابهار است. چرا که این بندر به زودی تبدیل به هاب تجاری اروپا و شرق آفریقا خواهد شد. (یا حداقل پتانسیل خوبی دارد)

همسایه‌ها را بینوا نکنید بلکه وابسته کنید:

درگیر شدن ایران در سیاست‌های مرکانتلیستی، این ریسک را دارد که ما را درگیر سیاست‌های بینواسازی همسایه کند. سیاست‌های بینواسازی همسایه به زبان ساده هنگامی اتفاق می‌افتد که یک کشور با کشور دیگر تراز تجاری شدیدا مثبتی داشته باشد. این تراز تجاری مثبت به این معنی است که منابع به سرعت از یک کشور خارج و به کشور دیگر وارد می‌شود.

وضعیت تجاری ما با کشورهایی مانند افغانستان و عراق در راستای همین بینواسازی است. ما تراز تجاری شدیدا مثبتی با عراق و افغانستان داریم. به این معنا که صادرات ما به این کشورها بسیار بیشتر از واردات ما از آن کشورها است. این مساله تراز تجاری بسیار مثبتی برای ما ایجاد کرده است. موضوعی که به زودی منجر به تضعیف اقتصاد در عراق و افغانستان و حتی فروپاشی اقتصادی آن کشورها خواهد شد و در نهایت جریان سرمایه‌ای را مختل خواهد کرد. برای تعدیل این وضعیت باید واردات ما از این کشورها نیز به موازات افزایش صادرات، افزایش یابد. اگر ایران به یک شریک تجاری با این کشورها تبدیل شود، می‌توان امیدوار بود که وابستگی این کشورها به ایران افزایش پیدا کند و بازار تجاری ایران جذابیت بیشتری برای آنها پیدا کند. در نتیجه توان چانه زنی سیاسی ایران نیز افزایش خواهد یافت.

در اقتصاد قابل پیش‌بینی باشید:

اینکه سیاست‌گذاران یک کشور چه منطقی داشته باشند، اهمیت زیادی ندارد، نکته‌ای که مهم است، این است که در داخل منطق خودشان، منطقی عمل کنند. در اقتصاد، سیاست‌گذار باید منطقی عمل کند. در غیر این صورت، کشورهای دیگر اهمیتی به وی نمی‌دهند و تمایلی به معامله با او ندارند.

اگر سیاست‌گذاری به یکباره ارز ۴۲۰۰ را مطرح می‌کند و بعد از چند سال با هزینه هنگفت آن را حذف می‌کند، با هیچ منطقی سازگار نیست. بنابراین باید توجه داشت سیاست‌گذار اقتصادی باید در داخل منطقی که دارد، منطقی عمل کند. اگر چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد، مشخص است که ساختار سیاسی باید تغییرات عمده‌ای داشته باشد تا تصمیمات شخصی و خلق الساعه جای خود را به تصمیماتی برآمده از عقل جمعی بدهد. بدون رسیدن به این نقطه، نمی‌توان امیدوار بود که از این زمستان به سلامت عبور کنیم. چرا که برای عبور از این زمستان باید اعتماد سایر کشورها را به خود جلب کنیم.

برای بی ارزش شدن نفت آماده شوید:

نفت شیل آمریکا به زودی از گردونه رقابت جهانی نفت خارج خواهد شد اما این اتفاق همزمان خواهد بود با خروج کلی نفت از بین دارایی‌های استراتژیک جهانی. ابتکار اوپک پلاس آخرین تلاش‌های کشورهای نفتی برای نجات خود از این فاجعه است. بسیاری از کشورهای مینیاتوری جهان از جمله امارات، کویت و… به زودی از روی نقشه محو خواهند شد. (ایران می‌تواند با نزدیکی به کشور کویت در آینده نزدیک آن کشور را در خود مستحیل کند. در غیر این صورت عراق این کار را خواهد کرد. اگر حوصله داشته باشم در مورد استراتژی‌های پیش روی ایران برای استحاله کویت خواهم نوشت)

کاهش قیمت نفت به حوالی ۲۰ دلار (به قیمت سال ۲۰۱۰. با احتساب تورم می‌توان قیمت ۴۰ دلار را برای امروز در نظر گرفت) منجر به آن خواهد شد که بسیاری از تولید کنندگان نفت در جهان از گردونه رقابت خارج شوند. نفت شیل یکی از این کشورها است. همچنین کشورهایی مانند عربستان که بودجه خود را با نفت بالای ۸۰ دلار تنظیم کرده‌اند، به زودی زیان هنگفتی خواهند دید. (منظور از به زودی ده سال آینده است)

خبر خوب این است که کشورهای خاورمیانه به خاطر قیمت پایین برای تولید نفت همچنان تولید کننده عمده نفت باقی خواهند ماند اما نفت دیگر آن جایگاه استراتژیک که طی ۱۰۰ سال گذشته داشت، ندارد. حتی با توسعه اقتصادی و اجتماعی در آفریقا که یک میلیارد به جمعیت جهان اضافه می‌کند، باز هم مصرف نفت کاهش قابل توجهی خواهد داشت.

این نکته را توجه داشته باشید که پیش از آن کاهش موعود، ما شاهد یک افزایش شدید دیگر در قیمت نفت خواهیم بود که می‌تواند قیمت نفت را تا ۲۰۰ دلار به ازای هر بشکه افزایش دهد اما جهان توانایی تحمل این افزایش را ندارد. پیش‌بینی می‌کنم که این افزایش نفت راه را برای توسعه راه‌حل‌های غیرنفتی برای انرژی جهان باز می‌کند.

یا معنای جدیدی برای وطن خلق کنید یا منتظر باشید که دشمن بعدی شما باشید

مفهوم دولت- ملت مدرن بر پایه دو چیز بنا شده است اول تاریخ و دوم دشمن. اگر بخواهیم از دیدگاه ابن خلدون به قضیه نگاه کنیم، تاریخمندی، عصبیت ملت را ایجاد می‌کند و دشمن غیرت را. در واقع از دیدگاه ابن خلدون، تمدن‌ها بر پایه عصبیت و غیرت بنا شده‌اند. این دیدگاه می‌گوید که تمدن‌ها بر اساس بعضی فهم‌های مشترک از جمله نژاد، دین، فرهنگ و … به یکدیگر متصل می‌شوند و هر آنکس که خارج این چارچوب است به عنوان «دیگری» شناخته شده و منجر به غیرت فرد نسبت به دین، نژاد و فرهنگ خود می‌شود.

طی سالهای پس از استعمار کبیر، همواره دشمن غربی برای کشورهای خاورمیانه عامل نوعی وحدت بوده است. همواره ملت‌ها در داخل یک جغرافیا از ترس وجود یک کشور خارجی که آنها را استعمار کرده و به آنها حمله می‌کند، با یکدیگر متحد می‌شدند. اما اگر تغییری در نظم جهانی رخ دهد، دیگر این روایت از طرف ملت‌ها قابل قبول نیست و شیرازه دولت ملت‌ها در خاورمیانه دچار فروپاشی خواهد شد.

در نتیجه بسیاری از کشورهای منطقه که مستعد فروپاشی و تجزیه هستند، به این مشکل مبتلا خواهند شد. همچنین ایران به عنوان یکی از قدرت‌های بزرگ منطقه (تنها کشور غیر عرب و غیر سنی در منطقه) به شدت مستعد تخاصم است. به طوری که کشورهای منطقه می‌توانند ایران را به عنوان دشمن جدید تلقی کنند.

جلوگیری از چنین فاجعه‌ای (که دور از ذهن هم نیست همین امروز با قدرت در حال پیگیری است) باج دادن نیست بلکه ایجاد نوع جدیدی از رابطه دولت- ملت است. به این صورت که دیگر وطن محصور در مرزهای جغرافیایی و حقوقی-سیاسی نباشد بلکه معنای جدیدی از وطن را شامل شود.

معنایی از وطن که در زمان حکومت دو پهلوی تبلیغ می‌شد، همچنان مبنای اصلی برای رسانه‌های رسمی در کشور است. این معنا باید تغییر کند به این مفهوم تک خطی:

«وطن شامل تمام افرادی است که بر اثر عواملی تاریخی در یک جغرافیا زندگی می‌کنند و با یکدیگر سرنوشت مشترک دارند»

همچنین باید برای ترویج این مفهوم گام‌های بلندی برداشته شود. حتی اگر همین ثانیه برای تغییر معنای وطن تلاش شود دیر است. ما باید ۴۰ سال پیش این تغییر را شروع می‌کردیم.

سخن پایانی:

ما در لحظه‌ای حیاتی زیست می‌کنیم. زمانی که می‌توانیم به بلندای تاریخ برسیم و از طرفی می‌توانیم به قعر جهنم برویم. اگر تصور می‌کنید وضع از این بدتر نمی‌شود، بهتر است منتظر بمانید تا ببینید همواره بدتر از وضع موجود هم هست. همانطور که گفتم هنوز به تاریک‌ترین ساعت‌ها نرسیدیم.

ما دقیقا در لحظه ۱۹۲۹ هستیم. زمانی که مردم جهان در قحطی، ورشکستگی، بیماری و بیکاری غرق شده بودند و از خود می‌پرسیدند آیا بدتر از این هم می‌شود. کمتر از ۲۰ سال بعد متوجه شدند که اتفاقا آن برهه بهترین برهه آن ۲۰ سال بوده است. وقتی مرگ ها، کشتارها، قتل عام ها و در به دری ها را دیدند.

بنابراین هرگز تصور نکنید بدتر از این هم می‌شود؟ بله می‌شود. صبر کنید تا پرده بعدی نمایش را ببینید. و می‌دانید چیست؟ هیچکس نمی‌داند پرده آخر چطور بسته می شود.

می‌توانید به تلگرام من هم سر بزنید:

https://t.me/ahmadsobhani

عضویت در خبرنامه !

Ahmad Sobhani
نوشته شده توسط

Ahmad Sobhani

فینسوف کیه؟
احمد سبحانی هستم، فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی شیمی از دانشگاه فردوسی و ارشد MBA از دانشکده علوم اقتصادی تهران و خرده دستی هم به قلم دارم.
اینجا تجربیات و دانسته‌هام رو در زمینه‌های مختلف از فلسفه و اقتصاد تا سیاست و جامعه با شما به اشتراک میذارم. همینطور کتاب‌هایی که خوندم و فیلم‌هایی که دیدم رو با هم بررسی می‌کنیم.
گاهی هم داستان می‌نویسم که خوشحال میشم بخونید و در موردشون نظر بدید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn