دشمن ایران دیگر روی زمین نیست

47
0

پیش از ورود به بحث برگردیم به عقب، زمانی که ایالات متحده، خواهان از بین رفتن چند کشور در خاورمیانه شد. نابودی ایران، عراق، سوریه، لیبی و… به دکترین اصلی ایالات متحده در منطقه تبدیل شده بود. ابتدا به افغانستان و سپس به عراق حمله کرد. این حملات پیش‌درآمدی برای حمله اصلی بودند. حمله به ایران.

البته پروژه ایالات متحده بسیار سهمگین‌تر، پیچیده‌تر و پر دست اندازتر از آن چیزی بود که در اینجا گفته شد. این پروژه شامل نابودی زیرساخت‌ها، تضعیف اقتصادی، درگیری ایران در جنگ های فرسایشی فراملیتی (مانند افتادن در دام حمله به افغانستان)، درگیری داخلی، حمله گروهک های خارجی، ترور شخصیت ها و رهبران داخلی، فاجعه اتمی و… بود.

با این حال پاسخ ایران عجیب بود. اتفاقاتی که طی ۴۰ سال گذشته بر سر ایران گذشت، هرکدام یک پروژه بود که در سایر کشورها منجر به سقوط امپراتوری‌های بزرگ شده بود. به عنوان مثال فاجعه استاکس نت می‌توانست به یک فاجعه اتمی تبدیل شود، یا داعش به تنهایی توانست دو کشور عراق و سوریه را سال‌ها به عقب براند و در لیبی همچنان تلفات می‌گیرد.

اما از قضای روزگار، دور گردون یکسان نماند. ایالات متحده از افغانستان و عراق بساط خود را جمع کرده و به نظر می‌رسد دوام چندانی در کشور سوریه نیز نخواهد داشت. همچنین اگر پول های نفتی نباشد که هزینه پایگاه های آمریکا را پرداخت کند، از کشورهای نفتی نیز خارج خواهد شد.

امروز ایرانی که آمریکا را همه جا می‌دید، آن را هیچ کجا نمی‌بیند مگر در آب.

ایران از نظر تاریخی پس از هخامنشیان هرگز به مدیترانه نرسیده بود. البته اگر بتوانیم تمام حکومت‌هایی را که در این جغرافیا حکومت کردند را تسامحا ایران بنامیم. با این حال، رسیدن به مدیترانه دغدغه هر کسی بوده که در این جغرافیا زندگی می‌کرد.

نکته بعدی اینکه هیچ امپراتوری عظیمی بدون داشتن نیروی دریایی مقتدر ایجاد نشده است. (و چه بخواهیم چه نخواهیم ادعای انقلاب اسلامی ایجاد نوعی امپراتوری است)

مسافرت های اخیر نیروی دریایی ایران، اسکورت محموله های ایرانی تا ونزوئلا، درگیری با دزدان دریایی سومالی، ایده ایجاد پایگاه در جنوبگان، انجام رزمایش ساحلی که نوعی شبیه سازی حمله آمریکایی ها از طریق دریا بود و در تازه‌ترین اقدام، حمله دریایی به کشتی اسرائیلی در تنگه باب المندب.

همه اینها برای کسانی که ژئوپلیتیک می‌دانند نشانه‌ای از تمرکز ایران بر روی قدرت دریایی است. ایران حالا دریا را می‌خواهد. در واقع جمهوری اسلامی دیگر دشمن خود را در خاک نمی‌بیند بلکه آنها را بر روی آب می‌بیند.

در واقع قدرت دریایی ایران پاسخی به حذف نقش‌های منطقه‌ای ایران است. پس از نفت شیل و همینطور دور زدن تنگه هرمز، نقش منطقه‌ای ایران از بین رفت. حال ایران به دنبال کسب نقش جدید در منطقه است. این نقش اولا به وسیله کوریدورهای فرامنطقه‌ای و ثانیا ایفای نقش کلانتر منطقه به ایران می‌رسد.

پیشنهاد سرمایه‌گذاری چیست؟

از آنجایی که عده‌ای مدام می‌گویند این همه تحلیل سیاسی به چه دردی می‌خورد بگذارید کمی از دردهایی که تحلیل بالا آن را درمان می‌کند بگویم.

وقتی تمرکز ایران بر روی قدرت دریایی باشد، یعنی هزینه‌های نظامی به سمت ایجاد ناوگان دریایی حرکت خواهد کرد. این موضوع یعنی هزینه سنگینی بر روی زیرساخت‌های دریایی (بنادر و کشتیرانی) انجام خواهد شد.

پیش‌بینی می‌کنم طی ۱۰ سال آینده مجموعا بیش از ۲۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری مستقیما از طریق همین تمرکز بر روی قدرت دریایی (جدای از سایر سرمایه‌گذاری‌ها) جذب زیرساخت‌های دریایی شود.

حال سرمایه‌گذار می‌تواند به چند طریق از این حرکت سود کسب کند. اول خرید ملک و زمین در سواحل جنوبی که نزدیک به بنادر احداث شده یا در حال احداث است.

  در دفاع از علم آمار: چرا نتایج انتخابات با پیش‌بینی‌ها متفاوت بود؟

دوم تمرکز بر روی حمل و نقل دریایی چه حمل و نقل خرد و چه حمل و نقل کلان. این کار می‌تواند با خرید زودهنگام امتیازات دریانوردی مختلف و فروش آنها در آینده‌ای نزدیک باشد. یا می‌تواند با سرمایه‌گذاری در زمینه ساخت کشتی، بیمه کشتی و… انجام شود.

سوم خرید سهام و سرمایه‌گذاری بر روی شرکت‌های کشتی‌رانی و یا شرکت‌هایی که خواهان توسعه حمل و نقل دریایی هستند. اگرچه حمل و نقل ریلی نیز می‌تواند سرمایه گذاری مناسبی باشد.

خط ریلی که چابهار را به روسیه و سپس فنلاند متصل می‌کند، شامل یک خط دریایی از بمبئی به چابهار است و ایران خواهان امنیت دریایی در این خط است و احتمالا به دنبال ایجاد امنیت در اقیانوس هند نیز خواهد بود. اگرچه ایده‌ای بلندپروازانه است.

کوتاه در مورد انفعال ایران در مورد جنگ غزه:

ایران در زمینه جنگ غزه موضع انفعالی زیادی اتخاذ کرد. این موضوع را می‌توان از دو زاویه دید. اول آنکه از نظر ایران مقاومت آنقدر به بلوغ رسیده که می‌تواند بدون حمایت ایران نیز به نبرد ادامه دهد و تمرکز ایران بر روی شیطان بزرگ باشد.

زاویه دوم این است که شاید رهبران نظامی ایران خواهان نوعی تنبیه حماس به خاطر مواضع آن پس از جنگ داخلی سوریه هستند.

اگر ایران تا پایان جنگ حمایت خاصی از حماس نکرد و موضع انفعالی خود را ادامه داد، باید گفت زاویه اول درست است یا حداقل دلیلی برای رد آن وجود ندارد اما اگر مواضع رهبران ایران به یکباره شدیدا خصمانه شد، به احتمال زیاد تنبیه حماس تمام شده است.

نشانه‌هایی از این تغییر موضع را می‌توان در بیانیه‌های بی‌پرواتر سپاه یا حتی اعلام صریح کمک به غزه یا شهادت پاسداران در حملات اسرائیلی‌ها جست و جو کرد.

نبرد ایران در چند جبهه، کجا را باید نگاه کنیم؟

شاید کمتر کسی بتواند ببیند اما کشور ایران در خارج از مرزها در حال یک جنگ تمام عیار است. ایران در حال حاضر در چند جبهه در حال مبارزه است. جبهه غزه و اسرائیل، جبهه سوریه و ترکیه، جبهه کردهای عراق، جبهه ارمنستان و آذربایجان، جبهه ترکمنستان، جبهه قرقیزستان و تاجیکستان و… تقریبا در تمام این جبهه‌ها ایران است که دست بالاتر را در اختیار گرفته است. اما اوضاع می‌تواند به یکباره تغییر کند. البته اینها جدای از جبهه‌های فرامنطقه‌ای در آمریکای جنوبی و شبه جزیره عربستان است.

اما نکته این است که جمهوری اسلامی بتواند ایدئولوژی خود را نه محلی که جهانی کند. متاسفانه ایده جمهوری اسلامی مبتنی بر فقه شیعی است. چنین ایده‌ای فرصت‌های بسیار خوبی فراهم آورده است اما تهدید‌هایی نیز ایجاد کرده است.

به عنوان مثال حماس که یک متحد ایران بود، بعد از سقوط دولت مبارک و روی کار آمدن جریان اخوانی به سمت آن کشور متمایل شد و حتی در نبرد سرنوشت ساز سوریه نه تنها بی طرف نماند که تمایلاتی به سمت شورشیان پیدا کرد.

نکته این است که جمهوری اسلامی در بسط نظریه خود در باب یک حکومت جهان روا ناتوان بوده است و تاکید بیش از حد بر المان های شیعی جلوی پیشروی فرهنگی آن را گرفته است.

بنابراین در وهله اول باید نوعی جهانی سازی در ایدئولوژی جمهوری اسلامی ایجاد شود تا بتواند پس از صرف هزینه‌ها در این جنگ‌ها، از مواهب آن نیز بهره‌مند شود. تا پیش از ایجاد یک پیوست فرهنگی نمی‌توان به ادامه‌دار و دامنه‌دار بودن پیشروی‌ها دل بست.

عضویت در خبرنامه !

Ahmad Sobhani
نوشته شده توسط

Ahmad Sobhani

فینسوف کیه؟
احمد سبحانی هستم، فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی شیمی از دانشگاه فردوسی و ارشد MBA از دانشکده علوم اقتصادی تهران و خرده دستی هم به قلم دارم.
اینجا تجربیات و دانسته‌هام رو در زمینه‌های مختلف از فلسفه و اقتصاد تا سیاست و جامعه با شما به اشتراک میذارم. همینطور کتاب‌هایی که خوندم و فیلم‌هایی که دیدم رو با هم بررسی می‌کنیم.
گاهی هم داستان می‌نویسم که خوشحال میشم بخونید و در موردشون نظر بدید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn