کتاب واقع نگری یا واقعیت از هانس رزلینگ

11
0

کتاب واقعیت یا واقع نگری یا FACTFULNESS کتابی در مورد نوع مواجهه با جهان است. در این کتاب متوجه می‌شویم تا چه حد دید و نگاهمان نسبت به دنیا اشتباه بوده است. در ابتدای کتاب سوالاتی مطرح می‌شود که حتی من که به واسطه پادکست بی پلاس با این کتاب آشنا بودم و می‌دانستم جواب سوالات چالشی خواهد بود باز هم در بعضی سوالات اشتباه می‌کردم و نمی‌توانستم جواب درست را پیدا کنم.
سوالاتی از این قبیل در ۲۰ سال گذشته تعداد افراد فقیر در جهان چه تغییری کرده است؟ (بیشتر کمتر بدون تغییر)
یا چند درصد از دختران در کشورهای با درآمد پایین تحصیلات ابتدایی را به اتمام می‌رسانند؟ (۲۰، ۴۰، ۶۰ درصد)
یا چند درصد از کودکان زیر یک سال در کشورهای فقیر واکسینه می‌شوند؟ (۲۰، ۵۰، ۸۰ درصد)
نویسنده کتاب برای اینکه ما را متوجه اشتباهاتمان در نوع نگاه به جهان کند، ۱۰ غریزه نام برده و تاثیر هرکدام بر جهان‌بینی ما را نشان می‌دهد.
غریزه شکاف: این غریزه باعث می‌شود جهان به دو دسته تقسیم شود. ما و آنها، تمدن غرب و تمدن غیر غرب، جهان اول و جهان سوم، در حالی که دیگر این تقسیم بندی جواب نمی‌دهد. در بسیاری از کشورها افرادی هستند که مانند فقیر‌ترین افراد در آفریقا زندگی می‌کنند و در کنار آنها در همان کشور افرادی هستند که استاندارد زندگی در حد اروپاییان دارند. بسیاری از کشورهای دنیا ترکیبی از جهان پیشرفته و توسعه نیافته هستند.
غریزه منفی گرایی: سیل اخبار همواره باعث می‌شود که ما بدترین سناریوها را در نظر بگیریم. همه تصور می‌کنیم جهان به مرور در حال بدتر شدن است حال آنکه بجز موارد کاملا استثنایی (مثل سوریه) اکثر کشورهای دنیا در حال پیشرفت هستند. هیچکس نمی‌گوید امروز ۴۰ میلیون پرواز به سلامت عبور کردند اما همه در مورد سقوط یک هواپیما عزاداری کرده و شیون می‌کنند. البته اینکه گفته می‌شود وضعیت در حال بهتر شدن است به معنای خوب بودن وضعیت نیست. وضعیت می‌تواند بد باشد اما رو به بهبود.

غریزه پیروی از خط مستقیم: ما همواره فکر می‌کنیم وضعیت در یک خط مستقیم ادامه پیدا می کند و حتی بزرگترین سازمان های جهانی هم چنین تصوری دارند. زمانی تصور می‌شد شوروی تا آغاز هزاره سوم از نظر تولید ناخالص داخلی به آمریکا برسد. این تصور از همان غریزه خط مستقیم ناشی می‌شد. یا تصور می‌شد غرب به رشد اقتصادی سالانه ۵ درصد ادامه دهند حال آنکه اکنون چند سالی است که به سختی به رشد ۲ درصد می‌رسند.
غریزه سرنوشت: آفریقایی‌ها پیشرفت نمی‌کنند چون مردم فلانی هستند. ایرانی ها پیشرفت نمی کنند چون مردم بهمانی هستند. این همان غریزه سرنوشت است. غرب پیشرفت کرد چون پیشرفت در سرنوشت آنها نهفته بود. اینها همان صحبت‌هایی است که هنگام بحث با افرادی بسیط می‌شنویم. در حالی که مردم سنگ نیستند. مردم تغییر می‌کنند. فرهنگ، مذهب و حتی نگرش به دنیا تغییر می‌کند. این آن چیزی است که هنگام صحبت در مورد افراد از اقوام مختلف آن را درک نمی‌کنیم.
غریزه نگرش تک بعدی: این غریزه در بسیاری از افراد وجود دارد. اگر از یک ریاضی دان در مورد مشکلات بشر بپرسید می‌خواهد تمام مشکلات را به وسیله ریاضیات حل کند. یک فیزیک دان راه‌حل را در فیزیک می‌بیند یک اقتصاددان در اقتصاد یک روان شناس در رفتار و یک آخوند می‌خواهد تمام مشکلات را با ارجاع به آیات و روایات حل کند در حالی که مشکلات عموما پیچیده‌تر از این بوده و نیازمند طیف وسیعی از علوم هستند.
غریزه سرزنش: در مواقعی که همه‌چیز اشتباه پیش می‌رود ساده‌ترین کار این است که دیگری را سرزنش کنیم. گازهای گلخانه‌ای در حال افزایش است؟ چین و هند را سرزنش کنیم و به سهم آمریکا و اروپا طی سالیان گذشته (و حتی همین امروز) در آلوده کردن اتمسفر بی توجه باشیم. در حالی که اگر میزان آلودگی به جمعیت را در نظر بگیریم اتفاقا هند و چند هنوز چندین برابر کمتر از کشورهای توسعه یافته در حال تولید گازهای گلخانه‌ای هستند. غریزه سرزنش ما را از دیدن راه‌حل ها دور کرده و باعث می‌شود صرفا به دنبال مقصر باشیم.
غریزه فوریت: بسیاری اوقات پیش می‌آید که ما تصور می‌کنیم کاری فوریت دارد. یا همین امروز در مورد گازهای گلخانه‌ای کاری می‌کنیم یا فردا دیر است. یا همین امروز بیشترین میزان سد را در کشور می‌سازیم یا فردا دیر است. یا همین امروز بیشترین برداشت از زمین را انجام می‌دهیم یا فردا دیر است. این باعث می‌شود عملی را بدون انجام کار کارشناسی و سنجیدن تمام جوانب امر انجام دهیم. اتفاقی که خصوصا در کشور خودمان دیده‌ایم که چه مشکلاتی برای محیط زیست به همراه داشته است. سدسازی‌های بی رویه‌ای و چاه‌های غیرمجاز کشاورزی برای برداشت از زمین در بلند مدت باعث سیل، رانش زمین، سست شدن خاک، مهاجرت از روستاها، کاهش محصولات کشاورزی و … شده است. پس جایی که تصور کردید یا باید کاری انجام دهید یا فردا دیر است، کمی تعمل کرده و با خود بیاندیشید آیا واقعا این همه عجله لازم است؟

عضویت در خبرنامه !

Ahmad Sobhani
نوشته شده توسط

Ahmad Sobhani

فینسوف کیه؟
احمد سبحانی هستم، فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی شیمی از دانشگاه فردوسی و ارشد MBA از دانشکده علوم اقتصادی تهران و خرده دستی هم به قلم دارم.
اینجا تجربیات و دانسته‌هام رو در زمینه‌های مختلف از فلسفه و اقتصاد تا سیاست و جامعه با شما به اشتراک میذارم. همینطور کتاب‌هایی که خوندم و فیلم‌هایی که دیدم رو با هم بررسی می‌کنیم.
گاهی هم داستان می‌نویسم که خوشحال میشم بخونید و در موردشون نظر بدید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn