معرفی کتاب جنایت و مکافات اثر داستایوفسکی

12
0

قتل انگیزه های متفاوتی دارد. بدهی، انتقام جویی، دعوا و… اما عده ای از افراد نیز هستند که قتل را نه برای انگیزه های دنیوی که با بهانه های ایدئولوژیک انجام می دهند. به شخصه زمان زیادی به قتل فکر می کنم. اینکه چگونه یک انسان به خود اجازه می دهد که جان یک انسان دیگر را از وی بگیرد؟ از طرفی چه تفاوتی بین کشتن یک انسان و یک حیوان است؟ چه چیزی به انسان چنین ارزشی را داده است که خود را فراتر از هرچیزی بیانگارد؟
رمان جنایت و مکافات با یک قتل آغاز می شود. قتلی برای سنجش یک تئوری. پیرزنی نزول خوار که خون تمام اطرافیانش را در شیشه کرده بود به دست دانشجوی حقوقی کشته شد نه به خاطر پول نه به خاطر بدهی نه به خاطر انتقام یا هرچیز دیگری بلکه فقط و فقط به خاطر سنجش این تئوری که در دنیا انسان هایی وجود دارند که می توانند آدم بکشند. راسکول نیکوف میخواست ببیند که آیا او نیز ناپلئون است یا خیر میخواست ببیند میتواند بدون عذاب وجدان قتلی را انجام بدهد؟ می تواند بدون در نظر گرفتن قانون و شرع و اخلاق کاری انجام بدهد که او را از سایر انسان ها متمایز کند؟
اما نتوانست. او ناپلئون نبود. به سرعت عذاب وجدان به سراغش آمد. کشتن انسان ها هرچقدر هم که به مرگ مستحق باشند با خود عذاب وجدان را خواهد داشت و از طرفی برای ناپلئون بودن نیاز به کشتن انسان ها نیست. اگرچه اکثر به اصطلاح مصلحان جهانی قصابانی بی رحم نیز بوده اند اما برای اصلاح اجتماع لزوما نیاز به کشتار نیست. اتفاقا الان که پس از فاصله گرفتن از کتاب این متن را می نویسم میبینم اکثر مصلحان بزرگ بدون کشت و کشتار به اصلاح دست زده اند. از گاندی تا مارتین لوتر از حضرت عیسی (ع) پیامبر اسلام(ص) کمتر کسی بوده است که صرفا به کشت و کشتار به موفقیتی دست پیدا کرده باشند. کسانی که حتی اگر جنگی هم داشتند علاوه بر اینکه در کمال اخلاق چنین کاری کرده اند، در اکثر مواقع تنها برای دفاع از خود بوده است.
راسکول نیکُف پس از قتل پیرزن چندین و چند روز به بستر بیماری افتاده و به حالت مرگ می افتد. در این میان فکرهای عجیبی نیز به ذهنش می رسد از خودکشی تا اعتراف به قتل نزد بازپرس باهوش منطقه، پاروفیری. اما او کارش را به خوبی انجام داده بود. حتی زمانی که بازپرس به همه چیز پی می برد نیز مشخص می شود که هیچ مدرکی ندارد و تنها از شنیده ها و استنتاجات توانسته است به کنه قضیه پی ببرد هرچند هذیان گویی ها و پارانویای راسکول نیکف هم بی تاثیر نبود. پس از قتل، رودیا (راسکول نیکف) تصور می کرد همه به او مشکوک اند و این تصور در نهایت دستش را رو کرد.
داستان به شدت به علوم روز آن زمان وامدار است. علم اقتصادی که در کتاب توسط رازومیخین از آن یاد می شود همان تئوری دست نامرئی آدام اسمیت است همان تئوری ای که امروزه به شدت مورد انتقاد واقع شده است حتی جان مینارد کینز در پاسخی به این تئوری، تئوری ارواح شیطانی را مطرح کرده است. همچنین از آرای روانشناسان آن زمان نیز بهره زیادی برده است.
اما در نهایت این دستان خداوند است که زندگی رودیا را نجات می دهد. هنگامی که به جرمش اعتراف می کند و به زندان می افتد سونیا، دختری که پیشتر با او آشنا شده بود، کسی که برای گذران زندگی خانواده اش مجبور به تن فروشی بود. برایش یک انجیل می برد. کتاب را همان زمان باز نکرده بود اما پس از ابراز علاقه به سونیا و ابراز علاقه متقابل سونیا به خودش خواست تا مسیر زندگی اش را تغییر دهد. خواست تا بیش از پیش به خدا پناه ببرد و این مایه رستگاریش بود.
می توان گفت این کتاب تلاشی برای زنده کردن ارزش های روسی و ارتدوکس مسیحی در زمانه (به قول داستایفسکی) کفر و الحاد آن زمان بود. همچنین کتاب به شدت روشنگرانه است. داستایفسکی از سوسیالیست ها متنفر و به ظاهر یک لیبرال است یا بهتر است بگویم شخصیت های اصلی داستانش لیبرال بودند.
در این کتاب نوع متفاوتی از نگاه به خود و جهان را میبینیم. در روسیه که تغییرات از سنت به مدرنیته کندتر از سایر بخش های اروپا انجام شد. عمق تفاوت و کشمکش میان سنت و مدرنیته را می توان لمس کرد. دقیقا همان کشمکشی که چند دهه است در ایران در حال انجام است اما به شکلی دیگر. از یک طرف دنیای مدرن با آن لعاب تجدد خواهانه و ترقی طلبانه اش. با آن خوی خصمانه اش با آن ددمنشی اش. و از طرف دیگر سنت ها با آن حرکت کندش با آن مشکلات و معضلاتش با آن سختی ها و مشقاتش.
در نهایت خواندن این کتاب بر هر انسانی مستحب و چه بسا واجب است تا با دیدی باز تر و نگرشی عمیق تر به زندگی، خود و دنیا بیندیشد.

عضویت در خبرنامه !

Ahmad Sobhani
نوشته شده توسط

Ahmad Sobhani

فینسوف کیه؟
احمد سبحانی هستم، فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی شیمی از دانشگاه فردوسی و ارشد MBA از دانشکده علوم اقتصادی تهران و خرده دستی هم به قلم دارم.
اینجا تجربیات و دانسته‌هام رو در زمینه‌های مختلف از فلسفه و اقتصاد تا سیاست و جامعه با شما به اشتراک میذارم. همینطور کتاب‌هایی که خوندم و فیلم‌هایی که دیدم رو با هم بررسی می‌کنیم.
گاهی هم داستان می‌نویسم که خوشحال میشم بخونید و در موردشون نظر بدید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn