باز هم کارلوس فوئنتس با آن قلم جادوییاش و باز هم آمریکای لاتین و باز هم انقلاب و باز هم مرگ و باز هم تراژدی. پیشتر دو کتاب خوب از این نویسنده خوانده بودم، سر هیدرا و نبرد. اما میتوان به جرات گفت گرینگوی پیر تا به اینجا بهترین کتابی بوده است که از قلم جادویی و ذهن روشن کارلوس مطالعه کردهام.
داستان کتاب در مورد مکزیک است. کشوری در جنوب، همیشه جنوب. جنوب کجا؟ جنوب امریکا. تنها مرزی که آمریکا در آن توان پیشرفت داشت. و بیچاره مکزیک، اینقدر از خدا دور و اینقدر به ایالات متحده نزدیک.
مکزیکی درگیر تراژدی عظیم انقلاب. انقلابی که همه میدانیم به نتیجه نمیرسد یعنی نمیگذارند برسد. انقلابی سرشار از تراژدیها، خیانتها، پسرکشیها، پدرکشیها و انتقام و در نهایت شکست. اما در این میانه چیزی تغییر کرده است و آن گرینگوی پیر است. پیرمردی که به مکزیک میرود تا بمیرد. آن هم به دست پانچو ویلا بزرگترین ژنرال انقلابی مکزیک. کسی که یک تنه در مقابل خیل عظیم سربازان فدرال از چهواهوا دفاع کرد و در همانجا کشته شد.
پیرمرد به مکزیک آمده بود تا بمیرد و چه مرگ مطمئنی برای یک گرینگو. پیرمرد از زمانی که از مرز مکزیک گذشته بود مرده به حساب میآمد اما شاید هیچوقت فکرش را نمیکرد که مرگش نه در میدان جنگ که در شبی آرام و به خاطر حسادتی عاشقانه رقم بخورد. حسادتی برای تصاحب سینیوریتایی جوان اهل واشنگتن که به مکزیک آمده بود تا به فرزندان خانواده میراندا انگلیسی یاد بدهد اما زمانی که به ملک میراندا میرسد که طوفان انقلاب آنجا را در نوردیده و دیگر یادی و نشانی از این خانواده نیست.
طرف دیگر این ماجرای عاشقانه ژنرال آرویوست یکی از افسران انقلابی. کسی که نتوانست گذشته را رها کند. کسی که وابستگی اش به ملک میراندا او را تا پای مرگ کشاند و کسی که اسنادی در دست دارد که نشان میدهد افرادی پیش از اسپانیاییها و خیلی پیشتر از آمریکاییها مالک زمینهایی بودند که اروپاییان با بیرحمی آنها را غصب کرده، مالکان پیشین آنها را به بردگی گرفتند، به زنانشان تجاوز کردند، شلاقشان زدند، کشتندشان و هیچ از انسانیتشان باقی نگذاشتند.
کتاب در سبک رئالیسم جادویی نوشته شده است. سرشار از کنایهها و توصیفات حالات و روحیات افراد به طوری که گاهی این توصیفات آنقدر زیاد میشوند که خط روایی داستان گم میشود. ترفندی که مختص فوئنتس است. فوئنتس میخواهد خواننده را گیج کند تا خواننده زحمت بکشد و پیام را از دل کلمات در هم پیچیده و گاها نامفهوم کتاب بیرون بکشد. همین امر خواندن کتابهای فوئنتس را مانند اکثر نویسندگان آمریکای لاتین بسیار سخت میکند. اما به شخصه خواندن فوئنتس را به خواندن بسیاری از نویسندگان دیگر آمریکای لاتین ترجیح میدهم چراکه مسئله فوئنتس برایم قابل درکتر از سایر نویسندگان این منطقه است.
در مجموع باید بگویم اگر خواستار خواندن کتابی جذاب، سخت و البته ادبی هستید گرینگوی پیر و سایر کتابهای کارلوس فوئنتس را از دست ندهید.