بعد از انقلاب اسلامی ایران، در غرب همگی انگشت حیرت به دهان گرفتند که ای دل غافل. چه شد؟ ما که گفتیم خدا مرده است، چطور ممکن است یک انقلاب مذهبی در دل مدرنیته رخ دهد؟
هما کاتوزیان تلاش میکند در مجموعه مقالات خود ریشههای انقلاب ایران را پیدا کند و در کنار آن اختلافاتی که انقلاب ایران با سایر انقلابات قرن بیستم دارد، نشان دهد.
در واقع کاتوزیان معتقد است آن چیزی که در ادبیات جامعهشناسی غرب استفاده میشود در مورد ایران کارایی ندارد. وی برای توصیف وضعیت ایران چند نظریه مهم دارد که مهمترین آن جامعه کوتاه مدت و همچنین استبداد شرقی است.
کتاب تضاد دولت و ملت در ایران در واقع مجموعهای از مقالاتی است که کاتوزیان طی سالها آنها را نگاشته و با استفاده از رویدادهای مختلف تاریخی در ایران تلاش میکند تا نظریه خود را بسط دهد.
جان کلام کاتوزیان در این مقالات این است که اولا ایران به دلایلی نمیتواند مانند غرب شود. در غرب عمر حکومتها زیاد بوده است و همین امر توانایی مردم برای انباشت سرمایه را افزایش داده است. همچنین پیشبینیپذیر بودن حاکمیت در غرب منجر به این میشده است که مردم بتوانند برای آیندهای قابل اتکا برنامهریزی کنند. اما در ایران به خاطر آنکه قانون وابسته به شخص پادشاه بوده است، امکان انباشت سرمایه مهیا نمیشده.
وی در کتاب از چپاول اموال توسط شاهان ایرانی یاد میکند. همچنین ثروتمند شدن در ایران نیز وابسته به الطاف شاه بوده است. بسیار دیده شده است که طی یک دوره افراد ثروتمندی به دریوزگی افتادند و افراد فقیری با الطاف شاه به درجات عالیه رسیدهاند. این همان چیزی است که در غرب رخ نمیداده.
نکته بعدی عمر پادشاهی ها است. در غرب حتی در صورتی که پادشاه به مرگ طبیعی می مرد، انتخاب جانشین آن و انتقال قدرت با دردسر کمی انجام میشده است. اما در ایران حتی زمانی که پادشاه خود جانشین خود را انتخاب میکرد، باز هم ممکن بود پادشاهی به آن شخص نرسد. پس از مرگ هر پادشاه در ایران، سلسله درگیریهایی رخ میداده که در نهایت منجر به تضعیف کل خاندان میشده است.
و در نهایت مساله آب است. در غرب منشا مازاد تولید خاک بوده است. در حالی که در ایران آب باعث افزایش تولید است. به همین خاطر است که شهرها در ایران دور از هم هستند و امکان انسجام و ایجاد جوامع نیست. از طرفی همین امر منجر به درگیریها بین قبایل، روستاها و شهرهای پایین دست و بالادست رودها میشده است. در نتیجه افرادی که قدرت بیشتری داشتند میتوانستند بر حوزه وسیعی حکمفرما شوند و هرکدام در گوشهای از کشور علم استقلال بلند کنند. همین امر ایران را به یک جامعه کوتاه مدت تبدیل کرده است.
همایون کاتوزیون یکی از معدود متفکرین در ایران است که به خوبی مساله را درک کرده است و به سوالهای درستی رسیده است. این کتاب هم مانند کتابهای دیگر این فرد بسیار خواندنی و جذاب است.