اخیرا در راستای اظهار نظرهای شاذی که آقایان در سیاست و اقتصاد مطرح میکنند، یک اظهار نظر شاذ دیگر شده است مبنی بر اینکه دلار میتواند به ۲۰ هزار تومان نیز برسد.
بله دلار میتواند تا ۲۰ هزار که هیچ تا هزار تومان نیز کاهش پیدا کند اما مستلزم آن است که ۹۹.۹۹ درصد از اقتصاد کشور تعطیل شود.
فراموش نکنیم که عمده تولیدات سرمایهدارانه در دوران پسا برتون وودز تنها به خاطر تورم پابرجاست. اگر تورم وجود نداشته باشد، اقتصاد کشور ما در نصف روز نابود خواهد شد.
اگر شما هر جایی مشغول به کار هستید و آن کار همچنان پابرجاست به احتمال ۹۰ درصد حقوق شما با تورم پرداخت میشود.
میدانم که این گزاره بدیهی نیست اما فعلا آن را تعلیق کرده و بدیهی میگیریم تا به شرط حیات در جایی دیگر در مورد آن بحث کنیم.
بحث در اینجا این است که اگر بخواهیم نرخ دلار را به ۲۰ هزار تومان برسانیم چه مقدار دلار نیاز داریم؟
برای ادامه بحث نیاز به مفروضاتی داریم.
فرض اول: بانک مرکزی دلار را در بازار آزاد میفروشد و ریال به دست آمده را از بین میبرد.
فرض دوم: در اثر از بین رفتن ریال، رکود گستردهای در اقتصاد شکل نمیگیرد.
فرض سوم: تا رسیدن دلار به سطح ۲۰ هزار تومان، همواره تقاضا برای تبدیل دلار به تومان وجود دارد.
فرض چهارم: تقاضای دلار در سطوح مختلف قیمتی به صورت متوازن توزیع شده است. به این معنی که در سطح ۸۰ هزار تومان همان مقدار تقاضا وجود دارد که در سطح ۲۰ هزار تومان وجود دارد.
بدیهی است که هیچ کدام از مفروضات درست و دقیق نیست. از بین بردن نقدینگی به سرعت منجر به رکود عمیق خواهد شد و تقاضا برای دلار به سرعت خشک میشود. همینطور قطعا در سطوح بالا، تقاضا برای دلار بیشتر از سطوح پایین قیمتی است. با این همه، این مفروضات را برای سادهسازی بحث مطرح کردیم تا فقط سنسی پیدا کنیم از اینکه برای رسیدن دلار به ۲۰ هزار تومان چقدر منابع نیاز خواهیم داشت.
در پایان آبان ۱۴۰۳، نزدیک به ۹۳۹۲ همت نقدینگی در کشور وجود دارد که ارزش دلار آن با دلار ۸۰ هزار تومانی برابر خواهد بود با حدود ۱۱۷ میلیارد دلار.
در واقع اگر دولت ۱۱۷ میلیارد دلار داشته باشد، میتواند تمام نقدینگی کشور را خریداری کند. اما نکته این است که اگر دولت ۱۱۷ میلیارد دلار پول وارد بازار کند، قیمت ارز کاهش پیدا خواهد کرد و به سرعت نیاز به دلار افزایش مییابد.
به طور کلی نرخ دلار بر اساس رشد نقدینگی ریال و رشد نقدینگی دلار آمریکا رشد میکند. بنابراین فرض میکنیم که اگر قرار باشد دلار از ۸۰ هزار تومان به ۲۰ هزار تومان (یک چهارم) کاهش پیدا کند، نقدینگی نیز باید یک چهارم کاهش پیدا کند.
نقدینگی را گرد میکنیم و ۱۰ هزار همت در نظر میگیریم. بنابراین برای یک چهارم شدن نقدینگی نیاز است که ۷۵۰۰ همت نقدینگی توسط بانک مرکزی از بازار خارج شود و سوزانده شود.
همینطور تمام این ارزها با نرخ ۸۰ هزار تومان پرداخت نخواهد شد. ما میانگین ۸۰ و ۲۰ را در نظر میگیریم (چرا که پیشتر فرض کردیم تقاضا متوازن توزیع میشود). بنابراین انتظار میرود که این نقدینگی با نرخ ۵۰ هزار تومان با دلار تسعیر شود.
۷۵۰۰ همت را تقسیم بر ۵۰ هزار تومان میکنیم عدد به دست آمده برابر است با ۱۵۰ میلیارد تومان. بنابراین حداقل ۱۵۰ میلیارد تومان نیاز است که قیمت دلار از ۸۰ هزار تومان به ۲۰ هزار تومان کاهش یابد.
اما این اتفاق هرگز رخ نمیدهد. به دلایل زیر:
بانکهای تجاری مهمترین تولید کنندگان نقدینگی در بازار هستند. با عرضه سنگین ارز توسط بانک مرکزی، بانک های تجاری نقدینگی جدید ایجاد کرده و دلارها را خریداری میکنند. بنابراین نقدینگی سوزانده شده توسط بانک مرکزی دوباره توسط بانک های تجاری بازتولید میشود.
حتی اگر بانکهای تجاری را از این کار منع کنیم، از آنجایی که اقتصاد به نرخهای ارز کنونی عادت کرده است، در صورتی که نرخ ارز کاهش پیدا کند، رکودی سنگین در اقتصاد شکل میگیرد.
کاهش نرخ ارز، منجر به آن میشود که واردات رشد کند و صنعت داخلی از بین برود. سپس دولت برای حمایت از صنایع داخلی مجبور به اقدام خواهد شد که یعنی افزایش نقدینگی و باز تورم.
در واقع آنچه که آقایان مد نظر دارند، صرفا اقدام بر روی شاخ و برگ است. بله میتوان همین فردا با تزریق ۱۵۰ میلیارد دلار سرمایه نرخ دلار را به ۲۰ هزار تومان رساند اما آیا این اقدام کارآمد است؟ ابدا.
پس چه باید کرد؟
این را در اپیزود فینسوف یعنی مساله پول گفته ام.