چرا و چگونه سواد مالی منجر به آزادی سیاسی می‌شود

63
0

امروز خیلی از مردم ایران دغدغه آزادی سیاسی دارند. اما آیا آزادی سیاسی بدون آزادی اقتصادی انجام پذیر است؟ قطعا خیر. اساسا نظام سرمایه‌داری از آزادی‌های اقتصادی به آزادی سیاسی رسیده است.

در ابتدای مسیر سرمایه‌داری، بسیاری از افراد با استفاده از دارایی‌های شخصی و گاها با اهرم کردن سرمایه خود توانستند ثروت خوبی به دست آورند. این ثروت به آنها این امکان را داد که در سیاست دخالت کنند و قوانینی وضع کنند که حالا برنده بخشی از قوانین باشند.

به همین ترتیب بود که مجلس عوام در بریتانیا شکل گرفت و توانست نماینده خواسته بخشی از توده‌های مردم باشد. البته اگر شما قائل به آزادی تمام و کمال سیاسی باشید قطعا به همینجا راضی نخواهید شد چرا که در مجلس عوام تنها صنعتگران حضور داشتند و برای آنکه شمولیت افزایش یابد باید توده‌های مردم نظیر کارگران، دهقانان و سایر اصناف رنج کشیده نیز در سیاست مشارکت داشته باشند.

اما نکته این است که بدون داشتن سطحی از استقلال اقتصادی، نمی‌توان انتظار داشت که افراد بتوانند حضوری موثر در سیاست داشته باشند. هنگامی که تمام زندگی مردم وابسته به مرحمت دولت است، قطعا قد علم کردن در مقابل فرادستان امکان پذیر نخواهد بود.

به همین خاطر است که داشتن سواد مالی بسیار مهم است. سواد مالی به ما استقلال مالی اعطا می‌کند و به ما حق مشارکت فعال مدنی می‌دهد.

همچنین به ما کمک می‌کند که سرمایه‌ کافی برای حمایت از جنبش‌های مدنی را داشته باشیم. ایجاد هر نوع حزب و گروه و دسته نیازمند در اختیار داشتن منابع مالی است. منابعی که به حزب امکان گسترش فعالیت‌ها را می‌دهد. بدون داشتن استقلال اقتصادی نمی‌توان امیدوار بود که احزاب سیاسی توانایی به قدرت رسیدن را داشته باشند.

نکته بعدی این است که داشتن سواد مالی به ما کمک می‌کند که عمیق‌تر به مسائل اقتصادی مسلط باشیم. همانطور که در اپیزود توهم سیاست درست در فینسوف گفتم، این توهم است که یک سیاست درست وجود دارد که همه ابناء بشر از آن منتفع می‌شوند.

گول اراجیفی که نئوکلاسیک‌ها به خورد شما می‌دهند، نخورید. چه در کوتاه مدت و چه در بلندمدت، فرودستان برنده سیاستی که خودشان در شکل‌گیری آن نقشی ندارند، نمی‌شوند.

اجازه ندهید شما را به بلندمدتی که احتمالا در آن زنده نیستید، حواله بدهند و برای اینکه چنین فریبی نخوریم باید از اقتصاد بدانیم. باید استقلال اقتصادی داشته باشیم و باید منافع خودمان را بشناسیم. اگر ندانیم که افزایش یا کاهش نرخ بهره یا نرخ تورم به نفع ماست یا به ضرر ماست چگونه می‌خواهیم مطالبه این مساله را داشته باشیم؟

  انتخابات ۱۴۰۳: معمای ائتلاف

در مساله نرخ ارز مشاهده کردیم که بسیاری از مردم (که بعضا از رانت بازار سرمایه برخوردار بودند) خواستار افزایش نرخ ارز شدند. این مساله اگرچه در کوتاه مدت به نفع آنها شد. (با افزایش ارزش سهام آنها در بازار ارز) اما در بلندمدت به خاطر افزایش تورم و نرخ ارز نه تنها تمام سود خود را پس دادند که فقیرتر از قبل هم شدند.

در واقع اینگونه بگویم که سیاست چیزی جز زندگی روزمره ما نیست و اقتصاد هم چیزی جز سیاست نیست. همانطور که باز هم در اپیزودهای فینسوف گفته‌ام چیزی به اسم علم اقتصاد وجود خارجی ندارد. اقتصاد همان سیاست‌گذاری‌هایی است که مستقیما روی معاش ما، روی اخلاق ما، روی زندگی ما تاثیر می‌گذارد و اخلاق اجتماعی جدید ایجاد می‌کند.

دلیل اینکه من در فینسوف بیش از آنکه توصیه سرمایه‌گذاری یا معاملاتی کنم، به دنبال آن هستم که منطق پشت اقتصاد را به شما آموزش بدهم همین حقیقت است. این حقیقت که اقتصاد چیزی جز سیاست نیست و اگر نتوانیم منطق سیاسی پشت اقتصاد را درک کنید، هرگز نمی‌توانید به معنای واقعی کلمه آزاد باشید.

سرمایه‌داری می‌خواهد شما را مصرف کننده بار بیاورد. مصرف کننده‌ای که چه خوب چه بد باید سیاست موجود را بپذیرد و فعالیت موثر سیاسی نداشته باشد.

برای این که از این منطق مصرف خارج شوید باید منطق سیاست و منطق سرمایه‌داری را کشف کنید و با خود این منطقه به مبارزه با آن بپردازید. این منطق هم چیزی بجز خود سرمایه نیست. لحظه شکست سرمایه‌داری چه لحظه‌ای است؟ لحظه‌ای که بازار به طور کامل کارآمد باشد و کارآمدی کامل بازار رخ نمی‌دهد مگر زمانی که کل جامعه با دانش کافی مشارکت اقتصادی داشته باشند.

همانطور که پیشتر گفته‌ام. سود سرمایه‌داران کلان در اقتصاد سرمایه‌داری همواره از زیان سرمایه‌داران خرد تامین می‌شود. بنابراین تنها راه برای شکست سرمایه‌داری این است که یا سرمایه‌داران خرد وارد بازی سرمایه نشوند یا اینکه با قدرت وارد این بازی شوند.

همچنین باید توجه داشت که منظور من از سواد مالی این نیست که پکیج‌ها یا توصیه‌های سرمایه‌گذاری را از سایر افراد دریافت کنید یا اینکه پیج پکیج فروش‌های دوزاری مثل صادق الحسینی و احمد جانجان را فالو داشته باشید.

بلکه منظور من این است که کل منطق سرمایه‌داری را درک کنید. سعی میکنم که باز هم در این مورد بنویسم و در پادکست فینسوف نیز مفصل‌تر در این زمینه بحث خواهم کرد.

عضویت در خبرنامه !

Ahmad Sobhani
نوشته شده توسط

Ahmad Sobhani

فینسوف کیه؟
احمد سبحانی هستم، فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی شیمی از دانشگاه فردوسی و ارشد MBA از دانشکده علوم اقتصادی تهران و خرده دستی هم به قلم دارم.
اینجا تجربیات و دانسته‌هام رو در زمینه‌های مختلف از فلسفه و اقتصاد تا سیاست و جامعه با شما به اشتراک میذارم. همینطور کتاب‌هایی که خوندم و فیلم‌هایی که دیدم رو با هم بررسی می‌کنیم.
گاهی هم داستان می‌نویسم که خوشحال میشم بخونید و در موردشون نظر بدید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn