اخیرا بحثی در فضای مجازی ایران شکل گرفته است که آمریکا قصد دارد یک تریلیون دلار در ایران سرمایهگذاری کند.
برخی از تحلیلگران این گزاره را احمقانه خواندهاند و برخی دیگر آن را به سخره گرفتهاند. اما برخی از افراد به طور کلی آن را جدی گرفتهاند و حتی از تریبونهای رسمی دولت این ادعا مطرح شده است.
در ابتدا موضع خود را صریح و شفاف اعلام کنم. ایالات متحده هرگز نمیتواند چنین پولی را در ایران سرمایهگذاری کند. به جزئیات بحث در ادامه میپردازم. اما بگذارید به آهستگی جلو برویم.
برخی میگویند ایالات متحده در به در دنبال این است که از کشورهای دیگر پول بگیرد حال چرا باید در ایران سرمایهگذاری کند؟
برای پاسخ به این پرسش باید به یک مساله توجه کنیم. ایالات متحده در طول زمان تنها به یک طریق توانسته است هژمونی دلار را حفظ کند و آن ایجاد بحران اقتصادی در کشورها و سپس خرید داراییهای سخت کشورها با قیمت مفت است.
این سیاست به دو طریق اجرا شده است. اول ایجاد جنگ (مانند عراق، سوریه، ویتنام، اوکراین و…) سپس خرید معادن و حق برداشت از کشورهایی که حال به خاطر روند بازسازی نیازمند منابع از کشورهای غربی هستند.
دوم ایجاد تورم سنگین (مانند مصر، ترکیه، کره جنوبی، ژاپن و…) سپس خرید کارخانهجات و حق برداشت باز هم به قیمت مفت است.
در مورد ایران نیز وضع به همین منوال است. ایران دهههاست که از تورم مزمن رنج میبرد به طوری که ارزش بورس کشور کمتر از ۱۰۰ میلیارد دلار است. در حالی که ارزش واقعی شرکتهای ایرانی حداقل میتواند تا ۵۰۰ میلیارد دلار برسد. اما به خاطر کاهش سریع ارزش ریال، شاهد آن هستیم که ارزشگذاری بورس در کشور به کف خود رسیده است.
در نتیجه یک هلدینگ بسیار غول آسا مانند هلدینگ خلیج فارس با ارزشی ناچیز در بورس معامله میشود. حال یک شرکت آمریکایی با چند ده میلیارد دلار میتواند یک شرکت چند صد میلیارد دلاری را تصاحب کند.
بنابراین اساسا مساله بر سر این نیست که آمریکا (یا بهتر بگویم شرکتهای آمریکایی) چقدر در ایران سرمایهگذاری میکنند. بازدهی که نصیب آنها میشود آنقدر زیاد است که هرگونه سرمایهگذاری را توجیه میکند.
جدای از آن میتوان به حقوق برداشت از چاههای نفت و گاز و همینطور معادن اشاره کرد که بعضا تنها با پرداخت رشوه به دست میآید و حتی لازم نیست به دولت پولی پرداخت شود.
اما آیا آمریکا پول ندارد؟
در حال حاضر بسیاری از سرمایهگذاران و حتی شرکتهای سرمایهگذاری آمریکا پول نقد بسیار زیاد (تا چند صد میلیارد دلار) در اختیار دارند که در صورت آماده شدن شرایط میتوانند در ایران سرمایهگذاری کنند.
بنابراین به طور کلی این ادعا که ایالات متحده میتواند در ایران سرمایهگذاریهای کلان کند نه تنها انجام شدنی است بلکه به نفع آنها نیز هست.
کدام کشور در دنیا وجود دارد که شرکتهای آمریکایی میتوانند با سرمایهگذاری در آن نه تنها بازده بسیار بالایی کسب کنند، بلکه میتوانند نفوذ سیاسی قابل توجهی به دست آورند. خصوصا اینکه در ایران در نبود یک برنامه توسعه مدون، شرکتهای آمریکایی در صورت حضور میتوانند تقریبا هر غلطی که دلشان خواست با طبیعت، اقتصاد، مردم و کارگران ایرانی بکنند.
به عنوان مثال میتوان به شرکت عربستانی صافولا اشاره کرد که از سال ۲۰۰۴ در اقتصاد ایران فعالیت کرد و در طی مدت ۲۰ سالی که در ایران بود برای ایرانیان موج عظیمی از سرطان (به خاطر روغنهای گیاه) ایجاد کرد اما در کنار آن تبدیل به یک شرکت چند ملیتی شد. شرکتی که تنها در سال اول حضور در ایران به اندازه کل دوره حیاتش در پیش از آن سود کسب کرد.
اما چرا معتقدم که هرگز چنین سرمایهگذاری انجام نخواهد شد؟ دلیل اول و مهمتر آن این است که سرمایهگذاری نیازمند یک دوره نسبتا طولانی از ثبات روابط است. همچنین در کشورهایی که نام بردم، توافقنامههای ننگینی امضا شد مبنی بر اینکه تا سالها بعد، پایگاههای نظامی ایالات متحده در آن کشورها حضور داشته باشند.
به عنوان یک مثال بسیار واضح. سرمایهگذاری کلان ایالات متحده در عراق تنها به یک شرط انجام شد و آن این بود که تمام پول حاصل از فروش نفت عراق مستقیما به حساب خزانهداری ایالات متحده منتقل شده و از آنجا دولت عراق میتواند پول حاصل از نفت خود را خرج کند.
یا سرمایهگذاری در کره جنوبی و ژاپن تنها به خاطر حضور گسترده نیروی نظامی آمریکا در این کشورها ممکن شد.
همینطور سرمایهگذاری گسترده در ویتنام پس از ۲۰ از پایان جنگ و با ارائه تضمینهای کافی به ایالات متحده انجام شد. تنها شرکتهایی که در صورت توافق احتمالا وارد کشور خواهند شد، شرکتهای مالی هستند چرا که این شرکتها در صورت وخامت اوضاع به سرعت میتوانند از کشور خارج شوند.
اتفاقی که در دهه ۱۳۷۰ نیز رخ داد و شاهد رکود تورمی عمیقی در اقتصاد کشور بودیم و سرکوب وحشیانه دوران هاشمی رفسنجانی را در پی داشت.
مشکل بعدی این است که بسیاری از شرکتهای آمریکایی خصوصی هستند و دولت آمریکا هرگز نمیتواند آنها را مجبور به حضور در ایران کند.
اگر شرکتها ریسک حضور در ایران را (به درستی و بر اساس سوابق قبلی روابط ایران و آمریکا) پرریسک ارزیابی کنند، هرگز وارد معامله با ایران نمیشوند.
بنابراین ایالات متحده منابع کافی برای سرمایهگذاری در ایران را در اختیار دارد اما این سرمایهگذاری انجام نخواهد شد (یا بسیار محدود خواهد بود.)
حال سوال اینجاست که اگر سرمایهگذاری در ایران اینقدر جذاب است، چرا چین چنین سرمایهگذاریهایی انجام نمیدهد؟
دلیل واضح است چون ایران نمیخواهد. سیاستمدار ایران از آنجایی که علاقه وافری (از قدیم الایام) به ایالات متحده داشته است، نمیتواند از این عشق دل بکند. لازم به ذکر است که با گذشت نزدیک به یک سال از شروع به کار دولت جدید هنوز سفیر چین انتخاب نشده است. با تمام این احوالات چین همچنان بزرگترین شریک استراتژیک ایران است. کشوری که با تمام ناملایمات طرف ایرانی همچنان به خاطر استراتژی بلندمدت خود با این کشور همراه مانده است.