نگاهی به گزاره «سیاست در بلندمدت درست خواهد بود»

51
0

پیش از شروع بحث بگذارید دو ترم را واضح کنم. یکی درون ماندگاری یا immanence و دیگری استعلا یا transcendental  است.

امر درون ماندگار یعنی امری این جهانی و امر استعلایی یعنی امری که از مکان و زمان فراتر است.

به عنوان مثال کسی که نگاهی درون ماندگار به خدا دارد معتقد است که انسان‌ها و به طور کلی جهان تجلی خداوند است در حالی که اگر نگاهی استعلایی به خدا داشته باشیم، باید معتقد به این باشیم که خداوند فراتر از زمان و مکان است و دست نایافتنی است.

یا به عنوان مثالی دیگر، اگر ما نگاهی درون ماندگار به معنای پدیده ها داشته باشیم، باید اعتقاد داشته باشیم که معنا در دل خود پدیده‌ها است و ما می‌توانیم به آن دست پیدا کنیم در حالی که اگر نگاهی استعلایی داشته باشیم، باید معتقد باشیم که معنا در خارج از پدیده‌ها است و هرگونه تلاشی برای معنا بخشی به پدیده‌ها علی الاصول ناقص خواهد بود.

بدیهی است که زندگی ما انسان‌ها درون ماندگار است. ما معنای زندگی خود را از خارج از زندگی نمی‌آوریم. بنابراین سیاست و به طور کلی هرگونه کنش اجتماعی فرد نیز باید درون ماندگار باشد.

به عنوان مثال هیچکس (مطلقا هیچکس) حق ندارد ما را از زندگی، آزادی و… محروم کند به این بهانه که در دنیایی دیگر به هدف خود خواهیم رسید.

بله سیاستمداران و سیاستگذاران می‌توانند به عنوان یک توصیه اخلاقی به ما بگویند که قناعت کردن یک فضیلت اخلاقی است. اما نه فراتر از آن.

هیچ سیاست‌مداری نمی‌تواند ما را به فرامکان و فرازمان ارجاع دهد تا توصیه‌های سیاسی خود را به ما حقنه کند.

حتی ممکن است ما خود آن استعلا را قبول داشته باشیم. من به عنوان یک مسلمان معتقد، ممکن است قبول داشته باشم که خدایی وجود دارد و بهشت و جهنمی هست و … اما هیچکس حق ندارد به من بگوید «تو که به بهشت معتقدی پس به خودت نارنجک ببند و بین فلان افراد منفجر کن.»

بله ممکن است در شرایط خاصی من به این نتیجه برسم که چنین کاری نیز انجام دهم، اما کسی حق ندارد چنین جبری بر من بگذارد.

حال به گزاره اصلی باز می‌گردیم.

  خودفرمانی چیست و سوژه خودفرمان کیست؟

مکرر دیده شده و شنیده شده که فلان سیاست را می‌گذاریم که در بلندمدت جواب دهد.

به عنوان مثال همین امروز ترامپ ادعا می‌کند که سیاستی پیاده‌سازی کرده است که در بلندمدت جواب خواهد داد اگرچه در کوتاه مدت با درد همراه است.

اما آیا آن بلندمدت معهود امری استعلایی نیست؟

در دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ آقای کرباسچی ادعا کرد که اگر بازار مسکن تهران را در دست بگیرد به زودی هیچ تهرانی بی خانه نخواهد ماند. بله در کوتاه مدت درد دارد اما نگران نباشید، در بلندمدت همه خانه‌دار خواهند شد.

اما آیا امروز همه خانه‌دار شدند؟ یا شکل عجیبی از استثمار سیاسی-اقتصادی توسط ملاکان ایجاد شده است به طوری که می‌توان اسم آن را نئو فئودالیسم نامید.

اگر امروز به سراغ آقایان غنی نژاد، مسعود نیلی و اسلاف آن‌ها برویم چه می‌گویند؟ آیا نمی‌گویند که «این آن بازار واقعی نبود؟» آیا نمی‌گویند «بازار آزاد واقعی پیاده سازی نشد؟»

سوال این است که آیا این بازار واقعی همان امر استعلایی نیست؟ بازار واقعی که در تئوری‌های «علم اقتصاد» آمده که می‌توان ثابت کرد که خود مفهوم علم اقتصاد هم وسیله‌ای برای سرکوب نظرات مخالف بوده و چیزی جز ابزار استثمار نیست. آیا این بازار واقعی امری استعلایی نیست؟

بنابراین هر نوع سیاستی (مطلقا هر نوع) سیاستی بنا به ذات خود باید ایمننت و درون ماندگار باشد.

هر سیاستمداری که انسان‌ها را مجبور کرد که در کوتاه مدت سختی را تحمل کنند به امید آن پیچ تاریخی که عبور کنیم دیگر سعادتمندیم، به امید آن بلندمدت کذایی که در آن همه ما خوشبختیم، به امید آن بهشت زمینی، به امید آن کمون ثانویه که در آن همه با هم برابرند و به امید آن رویای آمریکایی که در آینده رخ خواهد داد، شارلاتان است.

بنابراین جرات می‌کنم که بگویم، استعلا، افیون توده‌ها است.

عضویت در خبرنامه !

Ahmad Sobhani
نوشته شده توسط

Ahmad Sobhani

فینسوف کیه؟
احمد سبحانی هستم، فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی شیمی از دانشگاه فردوسی و ارشد MBA از دانشکده علوم اقتصادی تهران و خرده دستی هم به قلم دارم.
اینجا تجربیات و دانسته‌هام رو در زمینه‌های مختلف از فلسفه و اقتصاد تا سیاست و جامعه با شما به اشتراک میذارم. همینطور کتاب‌هایی که خوندم و فیلم‌هایی که دیدم رو با هم بررسی می‌کنیم.
گاهی هم داستان می‌نویسم که خوشحال میشم بخونید و در موردشون نظر بدید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn