اگر دستگاه دیپلماسی دولت نتواند مکانیسم ماشه را غیرفعال کند، ما مخیر بین دو گزینه هستیم اول تمدید مکانیسم ماشه و دوم اجرایی شدن آن.
همانطور که ماهها پیش گفتهام ایران تنها ابتکاری که دارد تمدید مکانیسم ماشه برای شش ماه یا یکسال آینده است اما از آنجایی که هیچ ایدهای برای پس از تمدید ندارد، این گزینه نیز نمیتواند گزینه مطلوبی باشد.
از طرفی در هیچکدام از گزینههایی که طرف غربی بر روی میز ایران گذاشته است، برداشتن تحریمها وجود ندارد. در واقع طرف غربی تسلیم بی قید و شرط را میخواهد که بدیهی است پس از آن حمله نظامی رخ خواهد داد.
طرف اروپایی و آمریکایی مصرانه میخواهد که غنیسازی به صفر برسد (که اگر چنین چیزی بخواهند ماندن در NPT که به کشورها اجازه میدهد غنیسازی را در هر سطحی که میخواهند انجام بدهند، بی معناست) و همینطور تمام موشکهای بالستیک با برد بالای ۳۰۰ کیلومتر را منهدم کند.
از بدیهی نیز بدیهیتر است که چرا چنین چیزهایی از طرف ایرانی میخواهند.
همچنین طرف اروپایی به وضوح گفته است که اجازه نخواهد داد تحت هیچ شرایطی تحریمهای شورای امنیت لغو شوند. در واقع حتی اگر ایران به تمام خواستههای آمریکاییها (خواستههایی که قطعا تمامی نخواهند داشت) تن دهد باز هم تحریمهای سازمان ملل باز خواهد گشت.
ایران پس از بمباران سایتهای هستهای (و اگر ادعای احمقانه عراقچی صحیح باشد) پس از دفن شدن تمام اورانیومهای ۶۰ درصد در زیر خرابههای فوردو، هیچ کارتی برای امتیاز گرفتن از طرف غربی ندارد.
همچنین وضعیت اقتصادی نیز به خاطر پروپاگاندای سنگین اصلاحات-کارگزاران به شدت خوابیده است. در واقع هیچکس کاری نمیکند تا تکلیف مکانیسم ماشه معلوم شود.
من معتقد هستم که دولت پزشکیان نشان داده است که هیچ ابتکاری برای فرار از این بحران ندارد. تنها ابتکاری که عراقچی داشت، این بود که مذاکرات با آمریکا را آنقدر کش دهد که مکانیسم ماشه بگذرد و دیدیم که این ابتکار تا چه حد ساده لوحانه بود.
هرچقدر اقتصاد ایران در وضعیت بلاتکلیفی به سر ببرد، وضع بهتر نخواهد شد که بدتر میشود. بنابراین یکبار برای همیشه باید تصمیم سخت را اتخاذ کرد. تصمیم سخت همان بازدارندگی هستهای به طور تمام و کمال و همینطور خروج از NPT است.
هیچکدام از این معاهدههای غربی برای ایران کارایی ندارد. همانطور که دیدیم پیشنویس قطعنامه ایران برای جلوگیری از حمله به سایتهای هستهای که علی القاعده باید مورد اتفاق تمام کشورها باشد، هیچ اقبالی کسب نکرد. بنابراین چرا باید در چنین معاهدههایی به سر ببریم؟
همانطور که پیشتر بارها گفتهام. جمهوری اسلامی ایران یک نظام ایدئولوژیک نیست. یک نظام سرسپرده است که عاشق غرب است. اما غرب حتی نیم نگاهی هم به او نمیکند. حتی او را آدم هم حساب نمیکند. کله سیاههای غربتی فکر میکنند انسانهای مهمی هستند. اما نیستند. زمانی که با این حقیقت کنار بیاییم میفهمیم که چکار باید بکنیم. تا آن زمان همچنان تحقیر شده، تو سری خورده و زبون خواهیم بود.