پیشتر در متنی در مورد این صحبت کردم که هوش مصنوعی آخرین سنگر بشریت را نیز فتح کرده است و انسان را در برابر تکنولوژی بیدفاع کرده است.
فتح سنگر زبان آنقدر ضربه سهمگینی است که شاید هیچکس تصورش را هم نمیکرد که به این نقطه از تاریخ برسیم. همانطور که گفتم مساله صرفا درک کلمات یا جملات نیست بلکه مساله اصلی ساختن معناست. هوش مصنوعی میتواند معنایی جدید خلق کند و این چیزی است که ما هرگز تصور آن را هم نمیکردیم.
همانطور که هایدگر میگوید:
«زبان خانهی هستی است. انسان در این خانه ساکن است.»
وقتی که هوش مصنوعی بتواند این خانه را فتح کند هیچ نقطه دیگری در جهان نخواهد بود که بتوانیم به آن پناه ببریم.
اما در تاریخ یک اختراع دیگر بوده که تا حدود زیادی مانند هوش مصنوعی است و آن اختراع ماشین چاپ است.
همانطور که ماشین چاپ توانست تحولات عظیمی در مذهب، فرهنگ، سیاست، علم و اقتصاد ایجاد کند، هوش مصنوعی نیز چنین کاری خواهد کرد.
مهمترین کاری که ماشین چاپ کرد این بود که به افراد اجازه داد با یکدیگر ارتباط بگیرند و جهان افراد را گستردهتر کرد. ارتباطات را سریعتر و ارزانتر کرد و همینطور دانش را از اختیار کاستها خارج کرد.
ماشین چاپ به لوتر اجازه داد تا نظرات خود را مکتوب کند و بسیار ارزان به افراد مختلف برساند. این نظرات منجر به آن شد که فرقه پروتستان ظهور کند.
همچنین به لویی چهاردهم اجازه داد در سراسر فرانسه یک آموزش همگانی ایجاد کند. بدین ترتیب زبان مردم فرانسوی را همبسته کرد.
دقیقا همین کار را مدلهای زبانی بزرگ (یا هوش مصنوعی) انجام میدهند. آنها به مردم از سراسر جهان کمک میکنند که با یکدیگر ارتباط بگیرند. نظرات یکدیگر را بخوانند. به راحتی و ارزانی کتابهایی به زبانهای مختلف را بخوانند. با یکدیگر به زبانهای مختلف صحبت کنند.
ماشین چاپ اجازه داد تا دانش به دورترین نقاط دنیا برسد و افراد با یکدیگر ارتباط بگیرند. هوش مصنوعی نیز اجازه میدهد افراد حتی بدون دانش اولیه هر مطلبی که نیاز داشته باشند، یاد بگیرند. کسی که هیچ علمی از برنامه نویسی ندارد، میتواند یک اپلیکیشن برای خودش بسازد.
ماشین چاپ کل ساختار فئودالی زمان خود را دچار فروپاشی کرد چرا که وقتی دیگر علم در اختیار چند نفر نباشد، هرکس میتواند آن را یاد بگیرد و خود پیشرفت کند. مدلهای زبانی بزرگ نیز میتوانند چنین کنند. وقتی علم دیگر در اختیار یک زبان خاص نباشد و بتوان به راحتی آن را به زبانهای دیگر ترجمه کرد، دیگر ساختار اقتصادی فعلی دچار فروپاشی میشود و هرکس میتواند از علم برای پیشرفت شخصی خود استفاده کند.
ماشین چاپ ساختارهای سیاسی موجود را نیز دچار نابودی کرد. ساختارهای نظامی پیشین بر این اساس کار میکردند که مردم را در جهل نگه میداشتند و فرادستان بیشترین منافع را میبردند. ماشین چاپ با همگانی کردن دانش این سیستم را از بین برد.
ساختار سیاسی فعلی نیز میتواند با کمک مدلهای زبانی بزرگ دچار فروپاشی شود چرا که حالا هرکس میتواند با پرسیدن سوالات درست، به نتایجی دست پیدا کند که منافع او را نیز تامین کند. در نتیجه یک عده معدود نمیتوانند منافع معدود خود را دنبال کنند.
اما همه چیز اینقدر ساده نخواهد بود. فروپاشی نظامهای سنتی، علی القاعده با درد و خونریزی همراه خواهد بود. نزدیک به شش سال پیش گفتم که جهان آماده یک فروپاشی مهیب است. فروپاشی از جنس جنگهای دهه ۱۸۵۰ یا ۱۹۴۰ و شاید فروپاشیهای به وجود آمده در اثر مدلهای زبانی بزرگ، در دهه ۲۰۳۰ یکبار دیگر منجر به زیر و رو شدن کل بنیانهای اجتماعی شود.
در واقع سوال اکنون این نیست که آیا هوش مصنوعی میتوان تحولاتی ایجاد کند یا خیر. سوال این است که آیا ما برای این تحولات آمادهایم؟
هر تحولی فرصتی ایجاد میکند برای افرادی که بتوانند به سرعت رشد کنند و بالا بروند و کسانی که به خاطر تنبلی یا هر عامل دیگر از این فرصت استفاده نمیکنند، تا چند نسل محروم از بسیاری از امکانات خواهند بود.
باید هرچه سریعتر خود را با این مدلها هماهنگ کنیم در غیر این صورت مشخص نیست در آینده چه اتفاقی برای کسانی که از این روند جا میمانند، رخ میدهد.
ما به پایان عصر انسان نخبهگرا رسیدیم. دیگر اینکه شما در یک موضوع خاص متخصص باشید، لزوما برای شما مزیت رقابتی ایجاد نمیکند.
پایان این عصر یا به پایان تاریخ میرسیم یا شکل جدید و البته خشنتری از استثمار در انتظار ماست. عصری که شاید تعداد انگشت شماری از انسانها تعداد بسیار زیادی از ثروت را در اختیار دارند و مابقی مردم در فقر و فلاکت زندگی خواهند کرد.
اگر امروز چشمان خود را ببندید و بیست سال بعد بیدار شوید دوست دارید کدام دنیا رخ داده باشد؟