اپوخه یعنی ایستادن میان دیدن و داوری؛ یعنی آن لحظه نادر که ذهن تصمیم میگیرد هیچ چیز را بدیهی نگیرد. وقتی اپوخه میکنی، جهان نه آن چیزیست که همیشه میپنداشتی، بلکه جهانی تازه است که هنوز نامی ندارد. هوسرل آن را تعلیق داوری میدانست، پیرون آن را راهی به سوی آرامش، و دریدا در دل همین تعلیق، ردّی از واپاشی معنا را میجست.
اپوخه تمرینیست برای زیستن آگاهانه؛ برای بازنگری در هرچیزی که تا امروز به آن ایمان داشتهای — از باورها و انتخابها گرفته تا عشق و رنج و حتی حقیقت. وقتی قضاوت را معلق میکنی، زبانت آرام میگیرد، و واقعیت فرصتی مییابد تا خودش را بیواسطه نشان دهد. اپوخه یعنی خاموش کردن سر و صدای روایتها تا صدای خود پدیده را بشنوی.
در جهانی که هرکس در پی اثبات روایت خویش است، اپوخه شاید تنها شکل اصیل مقاومت باشد؛ مقاومتی در برابر شتابِ معنا دادن، در برابر وسوسه قطعیت. این تعلیق، نه انکار است و نه بیعملی، بلکه دعوتیست برای دیدنِ دوباره — دیدنی که از دل ندانستن آغاز میشود.
لینک پادکست در شنوتو
لینک پادکست در کست باکس
برای مطالعه بیشتر:


[…] اپیزود هفدهم: اپوخه چیست؟ چگونه در جهان روایتها سردرگ… […]
[…] اپیزود هفدهم: اپوخه چیست؟ چگونه در جهان روایتها سردرگ… […]