بن برنانکه: نوبلیستی که آمریکا را نجات داد، اما دلار را نابود کرد

88
0

در سال ۲۰۲۲، وقتی بن برنانکه — همراه با دو اقتصاددان دیگر — جایزه نوبل اقتصاد را برای «تحقیقاتش دربارهٔ بانک‌ها و بحران‌های مالی» دریافت کرد، جهان یادِ همان روزهای سیاه سال ۲۰۰۸ افتاد: روزهایی که سیستم مالی جهانی لبهٔ فروپاشی بود و تنها یک نفر جرئت داشت با ابزارهایی که هیچ‌کتاب اقتصادی آن را آموزش نداده بود، دیواری در برابر سیلِ ورشکستگی بکشد. برنانکه، رئیس فدرال رزرو، با اجرای تسهیل کمّی (QE) و خرید انبوه اوراق خزانه‌داری و دارایی‌های پشتوانه‌دار، نه‌تنها از فروپاشی بانک‌های آمریکا جلوگیری کرد، بلکه جهان را از یک رکود جهانی عمیق نجات داد. در کوتاه‌مدت، او قهرمان بود. در بلندمدت، شاید غافلگیرکننده‌ترین قاتلِ اعتماد به دلار شد.

بن برنانکه، استاد سابق دانشگاه پرینستون و متخصص برجستهٔ «رکود بزرگ دههٔ ۱۹۳۰»، در اوج بحران مالی ۲۰۰۸ سکان فدرال رزرو را در دست گرفت. با درکی عمیق از مکانیزم فروپاشی نظام بانکی — همان چیزی که در رکود بزرگ سکوت بانک‌مرکزی‌ها را فاجعه‌بار کرده بود — تصمیم گرفت سنت‌های پولی را کنار بگذارد و برنامهٔ تسهیل کمّی (Quantitative Easing) را آغاز کند. طی این سیاست، فدرال رزرو صدها میلیارد دلار اوراق خزانه‌داری و اوراق رهنی (MBS) را خرید تا نقدینگی به بازار بازگردد و سیستم مالی فرو نپاشد.

در کوتاه‌مدت، این اقدام جواب داد:
بازارهای اعتباری احیا شدند، بانک‌ها سرپا ماندند، و آنچه می‌توانست «رکود بزرگ دوم» باشد، به‌خاطر مداخلهٔ جسورانهٔ برنانکه و همکارانش، رخ نداد. به‌حق می‌توان گفت که در سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰، برنانکه آمریکا را از بزرگ‌ترین بحران مالی قرن نجات داد.

آن زمان همه تحلیلگران و اقتصاددانان هشدار می‌دادند که اقدامات فدرال رزرو منجر به تورم افسار گسیخته خواهد شد اما نه تنها تورم رشد نکرد بلکه شاهد کاهش آن نیز بودیم.


نظریه‌ای که دلار را افشا کرد

اما مشکل اینجا بود که برنانکه تنها یک سیاست‌گذار عمل‌گرا نبود؛ او یک نظریه‌پرداز شفاف و صریح دربارهٔ سیستم پولی مدرن هم بود. همین ویژگی، بذر میراث دوگانهٔ او را کاشت.

در سال ۲۰۰۵، در سخنرانی معروف خود با عنوان «مازاد پس‌انداز جهانی و کسری حساب جاری آمریکا» (The Global Saving Glut and the U.S. Current Account Deficit)، برنانکه برای نخستین بار به‌روشنی توضیح داد که چرا آمریکا می‌تواند سال‌ها با کسری تجاری عظیم زندگی کند و باز هم قدرت مالی خود را حفظ کند.

او گفت:

«کشورهای دارای مازاد تجاری — مانند چین، ژاپن و کشورهای صادرکنندهٔ نفت — مازاد پس‌انداز خود را در دارایی‌های امن آمریکایی سرمایه‌گذاری می‌کنند، عمدتاً در اوراق خزانه‌داری. این جریان سرمایهٔ بین‌المللی، نرخ بهره بلندمدت در آمریکا را پایین نگه می‌دارد و به دولت اجازه می‌دهد بدون فشار مالی، خود را تأمین مالی کند.»

به زبان ساده، برنانکه تشریح کرد که دلار چگونه در مرکز چرخش مالی جهان ایستاده است و بقیهٔ کشورها — حتی بدون آگاهی کامل — سیستم مالی واشنگتن را تغذیه می‌کنند.

اما همین شفافیت، از نظر ژئوپلیتیکی، خطرناک بود:
او با افشای سازوکار سلطهٔ دلار، به دیگر قدرت‌ها آموخت که وابستگی‌شان تا چه اندازه آسیب‌پذیر است.


از تئوری تا بحران اعتماد جهانی

وقتی برنانکه در سال ۲۰۰۸ سیاست‌های تسهیل کمّی را اجرا کرد، عملاً همان چیزی را که در سال ۲۰۰۵ تبیین کرده بود، به‌صورت تجربی به نمایش گذاشت:
آمریکا می‌تواند بدون پشتوانهٔ کالایی یا صادراتی، از طریق فدرال رزرو پول خلق کند و همچنان از بقیهٔ جهان سرمایه بگیرد.

این سیاست، اگرچه آمریکا را از رکود نجات داد، اما اعتماد جهانی به دلار را برای همیشه لرزاند.

▪️ واکنش چین: نگرانی از «امنیت دارایی‌ها»

در مارس ۲۰۰۹، نخست‌وزیر چین، ون جیابائو (Wen Jiabao)، در کنفرانس مطبوعاتی سالانهٔ خود گفت:

«We are worried about the safety of our assets in the United States.»
«ما نگران امنیت دارایی‌های خود در ایالات متحده هستیم.»

این جمله، در میان رسانه‌های جهانی موجی ایجاد کرد. نخستین بار نبود که چین از وضعیت اقتصاد جهانی ابراز نگرانی می‌کرد، اما اولین باری بود که چنین ابراز نگرانی‌ای به‌صورت علنی و از سوی بالاترین سطح دولت چین مطرح می‌شد.

از آن پس، چین به‌تدریج مسیر کاهش خرید اوراق خزانه‌داری آمریکا و تنوع‌بخشی به ذخایر ارزی خود را آغاز کرد. در سال ۲۰۱۳، پکن عملاً رشد ذخایر دلاری خود را متوقف کرد. زمانبندی جالب بود و احتمالا برای بررسی تاب‌آوری اقتصاد آمریکا انجام می‌شد چرا که دقیقا در همان زمان بود که فدرال رزرو برنامه کاهش خرید دارایی‌های خود را پیاده‌سازی کرد.

▪️ واکنش اروپا: انتقاد از «پول‌چاپی خودخواهانه»

در همان سال‌ها، مقامات اروپایی نیز نگرانی‌های مشابهی بیان کردند.
ژان-کلود تریشِه (Jean-Claude Trichet)، رئیس بانک مرکزی اروپا در آن زمان، در سال ۲۰۱۰ گفت:

«The scale of the Fed’s asset purchases is unprecedented and carries significant risks for global monetary stability.»
«مقیاس خرید دارایی‌های فدرال رزرو بی‌سابقه است و ریسک‌های جدی برای ثبات پولی جهانی به‌همراه دارد.»

همچنین، ماریو دراگی، جانشین او، در سال ۲۰۱۲ ضمن دفاع از سیاست‌های خود در منطقهٔ یورو، هشدار داد که «سیاست‌های پولی غیرمتعارف آمریکا می‌تواند جریان‌های سرمایهٔ ناپایداری در جهان ایجاد کند.»

▪️ نگاه بریتانیا: بین همکاری و هشدار

در بریتانیا، مروین کینگ (Mervyn King)، رئیس بانک انگلیس در سال‌های بحران، در کتاب خود (The End of Alchemy) نوشت:

«The U.S. has the privilege of issuing the world’s reserve currency, but it must not abuse that privilege by assuming unlimited tolerance for its fiscal and monetary policies.»
«ایالات متحده امتیاز صدور ارز ذخیرهٔ جهانی را دارد، اما نباید از این امتیاز سوءاستفاده کند و فرض کند که تحمل جهان نسبت به سیاست‌های مالی و پولی‌اش نامحدود است.»


میراث دوگانهٔ یک نوبلیست

برنانکه در تاریخ اقتصاد، شخصیتی دووجهی است:

  • از یک سو، ناجی نظم مالی غرب؛ مردی که با شناخت عمیق از بحران‌های بانکی، از سقوط دومین نظام مالی بزرگ تاریخ جلوگیری کرد.
  • و از سوی دیگر، آغازگر فروپاشی تدریجی نظم دلاری؛ زیرا با افشای منطق درونی این نظام و اجرای سیاست‌های انبساطی بی‌سابقه، نشان داد که ثبات دلار بیش از آنکه بر تولید، پشتوانهٔ طلا یا صادرات استوار باشد، بر اعتماد جهانی بنا شده است — اعتمادی که اکنون دیگر مثل گذشته نیست.

آنچه روزی سازوکار حفظ برتری دلار بود، اکنون به نقطهٔ آسیب آن تبدیل شده است:
کشوری که ستون اصلی تأمین مالی‌اش به خرید خارجی‌ها وابسته بود، حالا با خروج تدریجی همان خریداران — از چین تا اروپا — روبه‌روست.

برنانکه، با همان دانشی که او را به نوبلیست تبدیل کرد، ناخواسته دروازه‌های شک‌گذاری جهانی نسبت به دلار را گشود.
و شاید بتوان گفت:
او آمریکا را نجات داد، اما دلار را به سرنوشتی ناشناخته سپرد.

وضعیت دلار در شرایط فعلی


وضعیت خرید اوراق خزانه‌داری آمریکا توسط خارجی‌ها دیگر آن روند اعتمادآمیز دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ به خود نمی‌بیند. جهان دیگر سرمایه‌گذار منفعل نیست؛ بلکه بازیگر آگاه و استراتژیک شده است.

طبق آخرین داده‌های وزارت خزانه‌داری آمریکا (آوریل ۲۰۲۵)، خارجی‌ها حدود ۷.۶ تریلیون دلار از اوراق خزانه‌داری آمریکا را در اختیار دارند — رقمی که در ظاهر عظیم به‌نظر می‌رسد، اما در باطن، نشان‌دهندهٔ کاهش سهم نسبی است. اگر در سال ۲۰۱۰، خارجی‌ها نزدیک به ۴۷٪ از بدهی آمریکا را تأمین می‌کردند، امروز این سهم به زیر ۳۰٪ رسیده است. اوراق خزانه‌داری آمریکا را دیگر چین یا ژاپن نمی‌خرند، بلکه فدرال رزرو، صندوق‌های بازنشستگی داخلی، و بانک‌های آمریکایی جایگزین شده‌اند — یعنی آمریکا از جیب خودش قرض می‌گیرد.

▪️ چین: خروجی که با نگاه شروع شد و با فروش ادامه یافت

چین، که روزی با بیش از ۱.۳ تریلیون دلار بزرگ‌ترین حامی مالی آمریکا بود، امروز تنها ۷۶۰ میلیارد دلار از این اوراق را در اختیار دارد و حتی از انگلستان نیز اوراق کمتری خریداری کرده است. این کاهش، صرفاً یک تصمیم اقتصادی نیست؛ یک اعلام استراتژیک است. همانطور که گفته شد پکن از سال ۲۰۱۳، همزمان با گسترش برنامه‌های تسهیل کمّی فدرال رزرو، شروع به تنوع‌بخشی ذخایر کرد: طلا را خرید، یوان را در تجارت نفت گسترش داد، و با کشورهایی مانند روسیه و عربستان، معاملات بدون دلار را آغاز کرد.
چین دیگر نمی‌گوید «ما نگران امنیت دارایی‌هایمان هستیم» — بلکه دیگر آن دارایی‌ها را نمی‌خرد.

▪️ ژاپن: وفاداریِ تحت فشار

ژاپن اما هنوز بزرگ‌ترین دارندهٔ خارجی اوراق خزانه‌داری آمریکا است (حدود ۱.۱۲ تریلیون دلار)، اما این وفاداری دیگر بی‌قید و شرط نیست. در سال‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳، توکیو برای جلوگیری از فروپاشی ارزش ین در برابر دلار، میلیاردها دلار از این اوراق را فروخت — نشانه‌ای که حتی متحدان نزدیک آمریکا دیگر خرید اوراق را «وظیفه» نمی‌دانند، بلکه ابزاری تاکتیکی برای مدیریت نرخ ارز می‌بینند.

▪️ جهان در حال غیردلاری‌شدن است — اما نه به‌سرعت

روسیه تقریباً تمام دارایی‌های دلاری خود را پس از تحریم‌های ۲۰۲۲ فروخت.
هند و برزیل در حال مبادلهٔ کالاها به یوان یا روپیه هستند.
عربستان، که روزی ستون اصلی نظام پترودلار بود، امروز اوراق قرصه چینی می‌خرد.
و اتحادیهٔ اروپا، هرچند آهسته، در حال طراحی سیستم‌های پرداختی مستقل از دلار است.

اما با این همه، دلار هنوز زنده است — نه چون جهان به آن ایمان دارد، بلکه چون جایگزینی قابل اعتماد ندارد. بازار اوراق خزانه‌داری آمریکا همچنان عمیق‌ترین، نقدشونده‌ترین و امن‌ترین بازار جهان است. یوان هنوز کاملاً قابل تبدیل نیست؛ یورو با تقسیم‌شدگی سیاسی مواجه است؛ و طلا نمی‌تواند پایهٔ سیستم مالی دیجیتال قرن بیست‌ویکم باشد.

بنابراین، دلار در حال فروپاشی ناگهانی نیست — اما در مسیر فرسایش تدریجی قرار دارد.
و این فرسایش، ریشه در همان لحظه‌ای دارد که برنانکه، برای نجات آمریکا، سیستم را باز کرد و به جهان نشان داد که چگونه کار می‌کند.

عضویت در خبرنامه !

Ahmad Sobhani
نوشته شده توسط

Ahmad Sobhani

فینسوف کیه؟
احمد سبحانی هستم، فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی شیمی از دانشگاه فردوسی و ارشد MBA از دانشکده علوم اقتصادی تهران و خرده دستی هم به قلم دارم.
اینجا تجربیات و دانسته‌هام رو در زمینه‌های مختلف از فلسفه و اقتصاد تا سیاست و جامعه با شما به اشتراک میذارم. همینطور کتاب‌هایی که خوندم و فیلم‌هایی که دیدم رو با هم بررسی می‌کنیم.
گاهی هم داستان می‌نویسم که خوشحال میشم بخونید و در موردشون نظر بدید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn