معرفی رمان بیگانه اثر آلبر کامو: پوچ

22
0

رمان بیگانه از آن رمان‌هایی است که بعد از خواندنش همچنان در مختان هست. این رمان نشان دهنده پوچی محض است.

داستان در مورد مردی است که به تازگی مادرش را از دست داده است. اما این مرگ برای او هیچ است. او تلاش می‌کند تا بی تفاوتی‌اش به مادرش و گذاشتن آن در خانه سالمندان را به این موضوع نسبت دهد که «آنها هیچ حرفی برای گفتن به هم نداشتند» یا «این کار برای خود او بهتر بود»

اما در جریان دادگاه متوجه می‌شویم که این حرف‌ها جز بهانه‌ای نبود. رابطه نقش اول داستان با معشوقه‌اش نیز خالی از هرگونه احساس است. در واقع شاید بتوان گفت تمام مسیر زندگی نقش اصلی داستان در نوعی جبرگرایی خلاصه شده است. او حتی برای کشتن مرد عرب هم دلیلی جبرگرایانه ارائه می‌دهد و طوری صحبت می‌کند که انگار انعکاس نور خورشید بر چاقوی مرد عرب باعث مرگش شده است.

در حالی که هم خود فرد هم خواننده می‌دانند که او از این کار لذت می برد. قاعدتا امری که جبری باشد، لذتی هم ندارد. آلبر کامو خواسته یا ناخواسته جبرگرایی پوچ داستان خود را در بعضی نکات ریز نهفته در داستان نفی کرده است.

آلبر کامو از بین دو فرهنگ آمده است. فرهنگی عربی-مسلمان در الجزایر و فرهنگی غربی-ملحد در فرانسه. نقش اصلی داستان هم به همین ترتیب درگیر این تضاد است.

در واقع ارجاعات متعدد داستان به خدا و دین به خودی خود موید این نکته است که کامو نمی‌تواند از زیر سنگینی باری که خدا بر دوش او گذاشته است، فرار کند. در واقع حتی الحاد نقش اصلی داستان هم بدون وجود خدا معنایی ندارد.

  معرفی کتاب نان و شراب و دانه زیر برف از اینیاسیو سیلونه

این تضاد را در پایان داستان به خوبی مشاهده می‌کنیم. کامو سعی می‌کند کشیش را فردی خودخواه و مغرور نشان دهد که خود را در رستگاری مطلق می‌بیند. اما از نظر من اتفاقا رویارویی نقش اصلی با کشیش در پایان داستان دست نویسنده را رو می‌کند. نشان می‌دهد که اتفاقا نقش اصلی بدون خدا هیچ مفهومی ندارد.

پس از رفتن کشیش متوجه می‌شویم که کل داستان در واقع دیالکتیک بین خدا و فرد بوده است. اینکه فرد نمی‌توانست مسئولیت هیچکدام از کارهایش را بپذیرد، این که هیچ هدفی در زندگی نداشت و اینکه به هیچ اخلاقیاتی پایبند نبود، همگی برای مقابله با آنچه که در ذهن خود از خدا ساخته بود معنا پیدا می‌کرد. بدون خدا این شخصیت داستان هیچ چیز نبود.

عضویت در خبرنامه !

Ahmad Sobhani
نوشته شده توسط

Ahmad Sobhani

فینسوف کیه؟
احمد سبحانی هستم، فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی شیمی از دانشگاه فردوسی و ارشد MBA از دانشکده علوم اقتصادی تهران و خرده دستی هم به قلم دارم.
اینجا تجربیات و دانسته‌هام رو در زمینه‌های مختلف از فلسفه و اقتصاد تا سیاست و جامعه با شما به اشتراک میذارم. همینطور کتاب‌هایی که خوندم و فیلم‌هایی که دیدم رو با هم بررسی می‌کنیم.
گاهی هم داستان می‌نویسم که خوشحال میشم بخونید و در موردشون نظر بدید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn