کتاب واقعا کتاب فوق العادهای است اگرچه شاید کمی سخت خوان به نظر برسد و به راحتی نتوان با آن ارتباط گرفت خصوصا اینکه برخی از نقاط کتاب توصیفات بسیار فجیعی از نحوه کشته شدن سه انسان با داس تصویر میشود اما در ادامه ما حق را به قاتل میدهیم.
میشل فوکو نویسنده این کتاب احتمالا در طی تحقیقات در زمینه تاریخ جنون و ورود روانپزشکی به مسائل قضایی به این پرونده برخورد کرده است و آن را در کتابی مستقل آورده است.
کتاب از سه بخش تشکیل شده است. بخش اول مربوط به اظهارات مقامات دولتی است که شرح ماوقع را گفتهاند. در این بخش توصیفاتی از اجساد، اظهارات شاهدان، اظهارات مقامات قانونی، چند نوبت بازجویی از متهم و اظهارات متهم در دادگاه آمده است.
در قسمت دوم اعترافنامه متهم آمده است که بهترین قسمت کتاب است. متهم آنقدر با شیوایی و بلاغت مینویسد که حتی فوکو هم انتظار ندارد یک فرد بیسواد روستایی در حدود ۲۰۰ سال پیش بتواند این چنین با فصاحت و بلاغت بنویسد. در این بخش متهم دلایل خود برای قتل مادر، خواهر ۱۸ ساله و برادر خردسالش را بیان میکند و میگوید برای رها کردن پدرش از مشکلاتی که مادرش ایجاد کرده است، این قتل ها را انجام داده است.
و در بخش پایانی نیز اظهارات پزشک در دادگاه را میخوانیم که حکم به جنون قاتل داده و درخواست تخفیف مجازات از اعدام به حبس ابد را دارد.
کتاب از دو جهت مهم است. اول جهتی است که میشل فوکو مد نظر دارد. در این پرونده شاید برای اولین بار شاهد آن هستیم که روانشناسی وارد حیطه قضایی شده و در آن مداخله میکند. همچنین مفاهیمی مانند جنون وارد این حیطه شده و میگوید که ممکن است کارکرد مغز برای مدتی عملکرد انسان را مختل کند.
جهت دوم شیوه نگارش متن است. فوکو بسیار استادانه وقایع را روایت میکند. ابتدا ما را با ما وقع آشنا میکند. چیزی که از بیرون شاهد آن هستیم این هست که متهم پسری مجنون است. کسی که کلمها را از بین میبرد. گنجشکها را میکشد. قورباغهها را زجرکش میکند. با زنان ارتباط نمیگیرد. با خودش صحبت میکند. ناگهان کارهای عجیب و غریب از او سر میزند و بسیاری مشکلات دیگر.
همچنین صحنه قتل آنچنان با جزئیات گزارش میشود که دل خواننده را به درد میآورد. کشتن سه تن از اعضای خانواده آن هم با داس، نشان از قساوت قلب قاتل دارد و تقریبا هیچ کس نمیتواند حق را به چنین فردی بدهد.
اما در قسمت دوم وقتی با متهم از درون آشنا میشویم. متوجه میشویم که وی اتفاقا فردی آگاه است. مادر متهم زنی است پرخاشگر که مدام خانواده را تحت فشار قرار میدهد. مدام قرض بالا میآورد تا شوهر خود را دچار مشکل کند. حتی به یکی از زنها میگوید که به دروغ ادعا کند از او طلبکار است تا شوهرش را به دادگاه بکشاند و حتی خودش نیز در دادگاه شهادت میدهد.
همچنین خواهر متهم نیز در این کارهای احمقانه شراکت میکند. البته برادر بیگناه متهم تنها به این دلیل کشته میشود تا در صورت اعدام شدن متهم، پدرش از این اعدام ناراحت نشود و خود را ملامت نکند.
در مجموع کتاب، کتابی فوق العاده بود. هم از نظر ادبی و هم از نظر تاریخی. بسیار مهم است.
خیلی جنایی بود
دقیقا 🙂