در سرمایه داری ادعا میشود که افرادی که بیشتر کار میکنند، احترام بیشتری کسب میکنند مگر نه؟ اما به نظر شما اینگونه است؟ آیا افرادی که کارهای سخت انجام میدهند مانند کشاورزی، ساخت و ساز، تمیز کردن ساختمان ها، کارهای تاسیسات و حتی سربازان حاضر در جنگ بیشترین احترام را دارند یا کسانی که بیشترین تخریب را میکنند، کمترین کار را انجام میدهند و کسانی که بیشترین مصرف را دارند؟
وبلن در این کتاب میگوید که هدف اصلی زندگی و فعالیتهای انسانی این نیست که اقتصاد را رشد دهند. بلکه این است که عضوی از طبقه تن پرور شوند. توجه کنید که کلمه طبقه تن پرور به این معنا نیست که این افراد بیکارند یا حتی ثروتمندند. بلکه به این معنی است که معیشت آنها تا حد امکان از کارهای روزمره انسانهای واقعی دور است. طبق استاندارد وبلن، یک افسر بریتانیایی در مستعمره هند که هیچکاری انجام نمیدهد، عضو طبقه تن پرور است اما یک میلیونر در شهر لندن که هرروز مشغول پاسخگویی به تماسهای تلفنی و چک کردن فروشگاههای خود است، اینگونه نیست.
همینطور از نظر وبلن، معیشت افراد طبقه تن پرور به کار گره نخورده است بلکه به استثمار گره خورده است. به همین خاطر است که گاهی میبینیم که یک ژنرال به مهمانی طبقه اعیان و تن پرور دعوت میشود اما یک تاجر نمیشود. چرا که فعالیت ژنرال ارتش برای استثمار مهمتر از تاجر است. وبلن در رویکردی مارکسیستی به تاریخ برای تایید نظر خود ما را به تاریخ اولیه میبرد جایی که ما شکارچی گردآورنده بودیم. در آن دوران مردان بیرون رفته و شکار میکردند در حالی که زنان در خانه میماندند. این وضعیت باعث ایجاد سلسله مراتبی شد که در آن بهترین شکارچی رهبر قبیله خود میشد. بدین ترتیب مردان اولین طبقه تن پرور را شکل دادند.
در ادامه کشاورزی ظهور پیدا کرد. در اینجا دیگر قدرت و جنگ آوری ملاک نبود بلکه زمین محل اقتدار بود (و البته در کشورهایی مثل ایران قدرت، از آب ناشی میشد) حال هرکس که زمین یا آب بیشتری داشت پادشاه میشد و طبقات پایین تر صرفا کار میکردند. امروز هم میبینیم که طبقه تن پرور خودش را در شکلهایی نظیر سلبریتیها، هنرپیشهها، بازیکنان فوتبال و… نشان میدهد.
ایده مهمی که وبلن در این کتاب عنوان میکند، ایده مصرف تظاهری است. وبلن معتقد است که طبقه تن آسا دیگر کالاها را برای رفع نیاز خود خریداری نمیکنند. آنها باید نشان دهند که بیکارگیشان بی علت نبوده است. برای اینکار باید از کالاها برای نشان دادن جایگاه اجتماعی خود استفاده کنند. اگر این اتفاق نیفتد، آنها به بیکار بودن متهم خواهند شد.
چنین بیکاریای که فرد هم بیکار است و هم توانایی خرید خانههای لوکس و ماشینهای گرانقیمت را دارد، در جوامع صنعتی نوعی شان و منزلت دارد. بنابراین برای این طبقه خرید کالا نه برای استفاده بلکه برای تظاهر است.
اما نکته طلایی وبلن این است که طبقه متوسط هم به تقلید از طبقه تن پرور، الگوی مصرف مشابهی را دنبال میکند. این وضعیت به خاطر یک پیشینه تاریخی است.
در گذشته طبقه تن پرور، اشراف زادگان و امیران بودند. کسانی که صرفا به خاطر شانس یا تواناییشان در کشتار یا هرچیز دیگری وارد طبقه تن پرور شدند. مردم عادی در برابر این افراد زبون و خوار بودند و باید در مقابل آنها سر تعظیم فرود میآوردند. در حالی که طبقه تن پرور نیاز به احترام به کسی نداشتند. به همین خاطر طبقه تن پرور منبع صدور اخلاق شدند. اخلاق نجیب زادگان و اشراف چیزی بود که افراد عادی نیز باید آنها را تقلید میکردند تا شبیه آن طبقه به نظر برسند.
امروز نیز ما همچنان همان سابقه تاریخی را با خود حمل میکنیم. جایی که سعی میکنیم از طبقه تن پرور تقلید کنیم تا شاید شبیه آنها به نظر برسیم. حتی بعضا طبقه متوسط یا پایین صرفا به خاطر اینکه طبقه تن پرور کار خطایی انجام میدهد، آن کار را تکرار میکنند. به عنوان مثال زمانی که تولید مشروبات الکلی گران قیمت بود و تنها طبقه تن پرور میتوانستند آن را استفاده کنند، تظاهر به مستی نشانه طبقه فرد بود. افرادی که مدام مست دیده میشدند جزو طبقه تن پرور دسته بندی میشدند. یا حتی زمانی که گوشت به اندازه کافی برای خوردن نبود و تنها پادشاهان و ثروتمندان میتوانستند آن را مصرف کنند، بیماریهایی مانند نقرس که در اثر مصرف بیش از حد گوشت پدید میآمد به عنوان مرض پادشاهان دسته بندی میشد.
اما در ادامه وقتی که مشروب ارزان قیمت شد و همه توانستند به گوشت دسترسی پیدا کنند، دیگر خوردن زیاد گوشت یا مصرف بیش از حد مشروب نشانه ثروت نبود. هنگامی که اکثر افراد طبقه پایین چاق و مست بودند، حالا داشتن زندگی سالم و بدن روی فرم نشانه طبقه تن پرور شد.
مفهوم دیگری که وبلن مطرح میکند، کار پرزحمت و کار برجسته است. کار پرزحمت که مشخص است. کاری که زحمت زیادی دارد و عمدتا بی کلاس تلقی میشود. اما کار برجسته مثل کارهای ورزشی، نمایشی، هنری و حتی نظامی. کارهایی هستند که از ارزش اجتماعی بالایی برخوردار هستند.
تحلیل وبلن در مورد مساله زن هم جالب توجه است. از آنجایی که مالکیت یکی از مهمترین مشخصههای طبقه تن پرور است، مالکیت زن نیز یکی از شکلهایی است که آن مصرف تظاهری خود را آشکار میکند. طبقه تن پرور طی دوران زن را به عنوان مایملک خود نشان میدهد. زن زیبا متعلق به افرادی است که توانایی هزینه کردن برای وی را دارند بنابراین هرچه زن زیباتر باشد نشان دهنده این است که فرد ثروت بیشتری دارد. همینطور اصالت زن نیز میتواند برای تظاهر مفید باشد. زنهایی که از خانوادههای سرشناس بودند قاعدتا هزینه بیشتری داشتند و نشان واضحتری برای جایگاه مرد بودند. امروزه هم تعداد زنانی که فرد با آنها رابطه برقرار میکند، زیبایی آنها و سایر مولفهها میتواند جایگاه مرد را منعکس کند. همانطور که گفتم، دیدگاه وبلن مارکسیستی است و احتمالا مانند مارکس لغو مالکیت را چاره کار مساله زن میداند.
نکته جذابی که من را به فکر فروبرد این جمله از وبلن بود که دکوراسیون گران قیمت و وسواس گونه خانه نشانه غمانگیز زن خانهداری است که ناامید است و زندگی او با تن پروری و پول تعریف میشود. این جمله به نظرم یکی از طلاییترین جملاتی بود که طی سالهای اخیر شنیدم.
البته باید این نکته را ذکر کرد. همانطور که گفتم وبلن هر فرد بیکاری را تن پرور نمیداند. بلکه افرادی را تن پرور میداند که کار آنها در جامعه صنعتی هیچ آورده مثبتی ندارد و در مقابل این آورده پایین، ثروت زیادی به دست میآورند. به عنوان مثال یک لابیگر سیاسی را در نظر بگیرید که با دریافت مبالغ هنگفت تحت عنوان یک کار فرهنگی اقدام به تولید فیلم میکند. این فرد به نسبت کاری که میکند، درآمد بسیار زیادی به دست میآورد. در حالی که یک کارگر ساختمانی که کار سخت تری انجام میدهد نه ارزش اجتماعی هم رده ای دارد و نه درآمد مساوی. یا به عنوان مثال یک کشیش ممکن است انسان ثروتمندی نباشد، اما جزو طبقه تن پرور دسته بندی شود چرا که بجز موعظههای روز یکشنبه کار دیگری نمیکند. در حالی که یک تاجر که هرروز صبح تا شب باید یک به یک به کارگاههای تولیدی خود سر بزند، ممکن است به عنوان طبقه تن پرور طبقه بندی نشود.
به طور کلی کتاب اگرچه بیش از صد سال پیش نوشته شده اما فوق العاده است که هنوز هم میتوان با استفاده از آن تغییرات جهان را شرح داد. اگرچه کتاب دیدی منفی نگر دارد اما همچنان از آن کتابهایی است که میتوان با استفاده از آن بخش مهمی از جهان را توضیح داد. این کتاب را حتما بخوانید.