کتاب راه باریک آزادی، دنباله کتاب «چرا ملتها شکست میخورند» است که در لینک زیر به معرفی آن پرداختم. همانطور که در آن نوشته گفتم، کتاب چرا ملتها شکست میخورند دارای نواقص بسیاری بود اگرچه شهودی خوبی ارائه میکرد. در کتاب راه باریک آزادی سعی شده است تا نواقص کتاب چرا ملتها… حل شود و به نظر بنده این نواقص تا حدود بسیار خوبی حل شده است.
همانطور که در نوشته پیشین ذکر کردم، کتاب در مورد مثالهای نقض تئوری خود ساکت است اما در این کتاب سعی شده است این مثالهای نقض توجیه شوند. پیش از آن که در مورد این مثالهای نقض صحبت کنم، اجازه دهید چند مفهوم جدید که کتاب در مورد آن صحبت کرده است، توضیح دهم.
لویاتان غایب: لویاتان را که همه با آن آشنا هستید. لویاتان موجودی است که اگر ظاهر شود همه ماستها را کیسه کنند. در واقع در اندیشه هابز به حاکمیت لویاتان گفته میشود. لویاتان غایب شرایطی است که در آن حاکمیت حاضر نیست و نمیتواند اقتدار خود را بر مردم اعمال کند. در چنین شرایطی مردم به تنهایی و با استفاده از هنجارهای اجتماعی به دنبال ایفای نقش دولت هستند. واضح است که در این شرایط نمیتوان انتظار زیادی از اجرای حاکمیت قانون و سایر ابعاد مفید حکومت داشت.
لویاتان مستبد: در این شرایط حکومت قدرت خود را بی قید و بند بر مردم اعمال میکند و اجازه کنش فعال به آنها نمیدهد. در این شرایط هرگونه کنش باید در چارچوب تعیین شده توسط لویاتان انجام پذیرد.
لویاتان کاغذی: در این شرایط حکومت حاضر است و هزینه زیادی نیز انجام میدهد اما تنها پوسته ای از آن میتواند بخشی از کارها را سامان دهد. همچنین مردم اهمیت زیادی برای حاکمیت قائل نیستند. بروکراسی اداری کند است و هیچ گونه نظم و نسقی وجود ندارد. کارهای اداری روزها طول میکشد و اکثر افراد به خاطر روابط فامیلی بر سر کار آمده اند.
لویاتان مقید: شرایطی است که به لویاتان افزار سده شده و توانایی اعمال قدرت فراتر از خواست مردم را ندارد.
اثر ملکه سرخ: لویاتان باید افسار زده شود اما نباید حذف یا بی اثر شود. دولت باید قدرت داشته باشد اما این قدرت باید در چارچوب اراده مردم باشد تا اثر ملکه سرخ خود را نشان دهد. این اثر یعنی دولت آنقدر قدرت داشته باشد تا بتواند با پیچیدگیهای دنیای مدرن همراه شود، توزیع ثروت انجام دهد، مقررات گذاری را انجام دهد، زیرساختها را توسعه دهد، به حمایت از اقشار ضعیف در برابر فرادستان بپردازد و…
حال به صحبت در مورد مثالهای نقض نظریه چرا ملتها… میپردازیم
چین:
یکی از مشکلات کتاب چرا ملتها…، کشور چین بود. کتاب ادعا میکرد چین شکست خورده است اما دو مشکل عمده در این ادعا وجود دارد. اول آنکه در فضای سیاسی چین در حال حاضر شکستی دیده نمیشود. دوم آنکه اگر تاریخ تمدن را به ۱۰۰ قسمت تقسیم کنیم، چین در بیش از ۹۰ قسمت آن بزرگترین اقتصاد جهان است. این ادعا که چین شکست خورده یا شکست خواهد خورد؟
با این همه کتاب به خوبی در مورد تاریخ چین صحبت میکند. کتاب ادعا میکند فضای سیاسی چین به گونهای است که بین آرای شانگ یانگ و کنفسیوس در تلاطم است به گونه ای که هروقت آرای یکی بالا میگیرد، پس از مدت با روی کار آمدن آرای دیگری، تعادل باز میگردد. به طور خلاصه آرای شانگ یانگ به دنبال مقرراتگذاری و استیلا بر جامعه است و آرای کنفسیوس طرفدار تساهل و رواداری است.
بنابراین حکومت چین نه آنقدر تضعیف میشود که به دام بیدولتی بیفتد نه آنقدر قوی میشود که بتواند از اثر ملکه سرخ استفاده کند.
هند:
یکی از مهمترین مشکلات کتاب چرا ملتها، هند است. کشوری که بزرگترین دموکراسی جهان را دارد و توزیع قدرتی باورنکردنی در آن رخ داده است اما نتوانسته است رشد اقتصادی مطلوبی را به اجرا درآورد. نویسندگان دلیل این امر را نظام کاستی هند میدانند. این نظام اجازه مشارکت فعال را به مردم نمیدهد که باعث میشود برخی از مناطق در هند از بی دولتی رنج ببرند. نظامی که هنوز در قرن بیست و یکم نیز فعال است.
همچنین در کتاب در مورد مثالهای نقض دیگر نظریه چرا ملتها، بحث کرده است. به عنوان مثال سوئد، عربستان، آلمان، ایتالیا، کلمبیا، پرو، کشورهای آفریقایی و حتی در مورد این بحث کرده است که چرا با وجود اینکه نویسندگان معتقد هستند لویاتان در آمریکا به شدت مقید شده است، اما در موضوع سیاست خارجه اینقدر نامقید و مستبد عمل میکند.
در مجموع کتاب توانسته است برخی از سوراخهای نظریه قبلی را پوشش دهد اما هنوز مشکلاتی در آن وجود دارد. به عنوان مثال کتاب همچنان درگیر سوگیری تایید است. بنابراین همچنان بسیاری از مثالهای نقض نادیده گرفته میشوند. به عنوان مثال همچنان کتاب در مورد تاثیر استعمار بر رشد کشورها ساکت است. (اگرچه خود استعمار نیازمند نهادهایی است که در عدم حضور آنها ممکن نبود.)
به طور کلی بنده همدلی بیشتری با کتاب پیدا کردهام اما هنوز معتقد نیستم که نهادسازی به تنهایی میتواند روند قهری تاریخ را به جلو بیندازد. اما میتواند به ما شهودی ارائه دهد تا بدانیم چگونه میتوان بین حاکمیت و مردم به نقطه تعادل رسید. از این منظر چیزی که کتاب ارائه میدهد بی نقص و بی نظیر است.