بدون توهم: چرا قالیباف

128
0
قالیباف

در انتخابات گذشته همواره همه می‌دانستند که به چه کسی می‌خواهم رای بدهم و رای خود را حتی منتشر هم می‌کردم اما در این انتخابات همه شک کرده‌ایم و طبیعی است.

همچنین در تمام انتخابات گذشته از کسی که انتخاب می‌کردم، می‌توانستم دفاع کنم اما در واقع هیچکدام از کاندیداهایی که امروز برای انتخاب پیش روی ما گذاشته شده‌اند، قابل دفاع نیستند.

در مورد این موضوع پیشتر بحث کرده‌ام که وضعیت امروز ما عمدتا به خاطر آن است که ساختار قدرت به گونه‌ای نیست که مردم نیاز داشته باشند و بخواهند که در انتخابات شرکت کنند یا حتی منافعی در این امر ببینند. بنابراین امر سیاسی به نوعی خاله بازی تبدیل می‌شود.

اما چرا قالیباف و چرا بدون توهم؟


اول از همه بگویم که بنده هیچ توهمی در مورد کاری که قرار است انجام شود، ندارم. وضعیت اقتصاد ما با توجه به نسل انفجار جمعیتی که وارد بازار کار شده است، مطلوب نیست. برای اینکه این حجم از افراد را به سر کار بفرستیم نیاز به سرمایه بسیار زیادی است. حتی ایالات متحده هم در زمانی که نسل انفجار جمعیتی وارد بازار کار شد، درگیر تورم شدید شد (در دهه ۱۹۷۰) ما که جای خود داریم.

اما نکته‌ای که دوستان به من اشاره کردند و من هم بعد از مدتی به آن یقین پیدا کردم، این بود که مگر نمی‌گویی که ما در دوره هرج و مرج به سر می‌بریم و حاکمیت قانون در کشور سست شده است؟ مگر نمی‌گویی که نیاز به افزایش اقتدار قدرت و بازنمایی ساختارها و بهبود بروکراسی داریم؟ پس چرا با کسی مانند قالیباف مخالفی؟

ساعت‌ها در این مورد فکر کردم. بله من با شخص قالیباف مخالفم و معتقدم که روحیه غیر پاسخگوی قالیباف می‌تواند مضر باشد اما اگر نگاه کنیم کسی را جز او نمی‌توانیم برای وضعیت کنونی جامعه پیدا کنیم.

چه کسی بهتر از قالیباف می‌تواند کارها را پیش ببرد؟ لاریجانی؟ او که وضعیتی صد برابر بدتر از قالیباف دارد. جهانگیری؟ ظریف؟ جلیلی؟ زاکانی؟ بذرپاش؟ اینها که به مراتب بدتر از قالیباف هستند با این حال، قالیباف حداقل پرونده بهتری نسبت به دیگر گزینه‌ها دارد.

من در متنی نوشتم که جامعه ما نیاز به فردی دارد که با چکمه‌های آهنین نظم اجتماعی را دوباره بازگرداند چرا که بروکراسی در کشور ما اگرچه عریض و طویل و پر هزینه است اما به هیچ وجه مطلوب و بهینه نیست.

کسی که شعار رضاشاه روحت شاد می‌دهد، نگران و به دنبال آزادی نیست. بلکه به دنبال کاهش هرج و مرج و بهبود نظم اجتماعی است. رضاشاه هرگز نماد آزادی نبود اما نماد نظم اجتماعی بود. نماد کسی بود که گران فروشی را کنترل می‌کرد و نظم اجتماعی را دوباره بازگرداند.

به همین خاطر نه تنها از میان گزینه‌های موجود در انتخابات بلکه از میان تمام گزینه‌های موجود در کشور، قالیباف بهترین گزینه برای شرایط کنونی کشور است.

فرصت آزمون و خطا نیست


بنده حتی به آقای پزشکیان هم ارادت خاصی دارم و معتقدم ایشان هم به دنبال بهبود وضعیت است. اما آزموده را آزمودن خطاست. ما یکبار به جریان اصلاحات- کارگزاران فرصت دادیم که برجام را امضا و از آن استفاده کنند. دیدیم که نتوانستند.

همچنین امروز در شرایطی هستیم که حتی یک روز عدم تصمیم‌گیری در کشور می‌تواند هزینه گزافی داشته باشد. شرایط نرخ بهره بالا و سیاست‌های انقباضی بانک مرکزی در کنار سیاست‌های مالیاتی دولت نیاز به انتخاب‌های سخت دارد که در عدم حضور یک دولت نمی‌تواند تداوم یابد.

اگر آقای پزشکیان انتخاب شود، ماه‌ها بر سر تشکیل کابینه تعارض خواهیم داشت و احتمالا تا انتخابات ایالات متحده هنوز مهم‌ترین پست‌های وزارت خانه پر نشده‌اند. در حالی که آقای قالیباف از آنجایی که رئیس مجلس است، به راحتی می‌تواند اجماع را در میان طیف مورد وثوق خود برقرار کرده و کابینه را تشکیل دهد.

  یکبار برای همیشه: تحت هیچ مکانیسمی تحریم‌ها لغو نمی‌شوند

همچنین پس از انتخابات ایالات متحده، فارغ از اینکه چه کسی رئیس جمهور می‌شود، فشار بر ایران افزایش خواهد یافت. این فشارها برای کسانی که صرفا به دنبال احیاء برجام هستند، کشنده است چرا که برجام زمانی رخ می‌دهد که میزی برای مذاکره وجود داشته باشد. ما تا ۲ سال آینده هیچ میزی برای مذاکره پیش روی خود نخواهیم داشت.

پس از آن بند غروب برجام را داریم که در پاییز سال ۱۴۰۴ به پایان می‌رسد. تا آن زمان قطعا اروپا سعی خواهد کرد که از مکانیسم ماشه برای بازگرداندن تحریم‌های شورای امنیت استفاده کند.

دولتی که هیچ برنامه‌ای برای این اقدام ندارد نمی‌تواند از شر مکانیسم ماشه فرار کند. اگر دولت پزشکیان بر سر کار بیاید به احتمال زیاد تضمین‌های امنیتی کشنده‌ای خواهد داد (از جنس تضمین‌هایی که منجر به ترور سردار سلیمانی شد)

تازه اگر رئیس جمهور بتواند تمام این اقدامات را به سلامت پشت سر بگذارد و به سال ۱۴۰۵ برسد، تازه دوره ریاست جمهوری‌اش آغاز می‌شود. سوال این است که آیا کاندیداهای دیگر توان مدیریت چنین شرایطی را دارند؟

طنز تلخ ظریف


آقای ظریف ادعاهای خنده‌داری می‌کند. می‌گوید که در دولت آقای رئیسی ۱۰۰۰ تحریم جدید وضع شده است و در عین حال می‌گوید که دولت توانسته است در عین تحریم صادرات نفت را افزایش دهد.

از طرفی می‌گوید بایدن پیچ را شل کرده است چرا که آمریکا نمی‌خواهد قیمت نفت افزایش پیدا کند. در حالی که ایالات متحده بزرگترین تولید کننده نفت جهان است. اگر نمی‌خواست قیمت نفت افزایش پیدا کند، سه کشور از چهار کشور با بالاترین ذخایر نفت جهان (روسیه، ونزوئلا و ایران) را تحریم نمی‌کرد. آقای ظریف نمی‌داند که از سال ۲۰۱۱ نفت دیگر برای ایالات متحده یک کالای استراتژیک نبود؟

همچنین ظریف ادعا می‌کند که بایدن به خاطر جنگ روسیه و اوکراین، نفت روسیه را تحریم کرده است و مجبور شد برای کاهش قیمت نفت پیچ صادرات ایران را شل کند. اما مطمئنم آقای ظریف می‌داند که اتفاقا با تحریم روسیه، صادرات این کشور به بازارهای ایران افزایش پیدا کرد و نوعی رقابت بین روسیه و ایران برای صادرات نفت به هند و چین آغاز شد. (که البته با مدیریت آقای اوجی و رئیسی تعارض‌ها کنترل شد)

در روایت آقای ظریف سوراخ‌های بسیار زیادی است که یا از حماقت ایشان است یا از خباثت ایشان. البته بنده به ایشان حسن ظن دارم و معتقدم ایشان ابدا آدم خبیثی نیست.

امروز خیالم از آقای قالیباف راحت‌تر است


قبلا گفتم که می‌ترسم آقای قالیباف تبدیل به هاشمی دوم شود. اما امروز خیالم راحت‌تر است. معتقدم ایشان توانایی اجماع در بین اطرافیانش را ندارد و از کاریزمای لازم برای اینکار برخوردار نیست.

از طرفی با عدم توافق با کارگزاران به نظر می‌رسد که قالیباف قصد تجمیع قدرت اقتصادی در دستان خود را ندارد. اگرچه شاید در روند بهبود بروکراسی کشور، شاهد خروج چندین تن از این افراد از گردونه رقابت‌های اقتصادی باشیم.

به هرحال، در افقی که امروز مشاهده می‌کنم، ردی از هاشمیزه شدن قالیباف وجود ندارد.

بنده هیچگونه توهمی ندارم. قالیباف مشکلات زیادی دارد. پاسخگو نیست. رسانه را بلد نیست، خوی نظامی‌گری دارد و کاملا تکنوکرات است. ذهنیت مهندسی دارد و بویی از مدیریت اجتماعی نبرده است.

تمام این مشکلات در مورد قالیباف وجود دارد اما کننده کار است و ما امروز به همچین کسی نیاز داریم کسی که کار را انجام بدهد. می‌توان ساعت‌ها با کارشناسان و متخصصین نشست و برنامه ریخت و بحث کرد اما در نهایت کار باید انجام شود. قالیباف آن کسی است که کار را انجام می‌دهد.

همواره گفته‌ام که مقام اجرایی جای نظریه پردازی نیست بلکه مرد عمل می‌خواهد. هرچقدر هم که متخصصین آقای پزشکیان یا برنامه های آقای جلیلی کامل باشد، در نهایت باید کار انجام شود. قالیباف گزینه ناکامل اما لازم ماست.

عضویت در خبرنامه !

Ahmad Sobhani
نوشته شده توسط

Ahmad Sobhani

فینسوف کیه؟
احمد سبحانی هستم، فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی شیمی از دانشگاه فردوسی و ارشد MBA از دانشکده علوم اقتصادی تهران و خرده دستی هم به قلم دارم.
اینجا تجربیات و دانسته‌هام رو در زمینه‌های مختلف از فلسفه و اقتصاد تا سیاست و جامعه با شما به اشتراک میذارم. همینطور کتاب‌هایی که خوندم و فیلم‌هایی که دیدم رو با هم بررسی می‌کنیم.
گاهی هم داستان می‌نویسم که خوشحال میشم بخونید و در موردشون نظر بدید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn