معرفی کتاب: اقتصاد نابهنجاری‌های پنهان اجتماعی

9
0

داده‌ها تغییر بسیار زیادی در زندگی ما ایجاد کرده‌اند. تا جایی که عده‌ای معتقد هستند در عصر انفجار داده‌ها دیگر نیازی به تئوری‌پردازی نیست. داده‌ها همه‌چیز را به ما می‌گویند. این حرف تا حدود زیادی درست است اما همچنان برای تفسیر این داده‌ها نیاز به تئوری‌پردازی داریم.
در این میان استیون لویت، بهترین استفاده را از این ترکیب کرده است.
لویت با سوالات عجیب و البته کاربردی خود سعی می‌کند رابطه علت و معلولی خاصی میان داده‌ها پیدا کند که در اینجا تعدادی از سوالات و نتایجی را که استیون به آنها می‌رسد را می‌آورم.

آیا مشاور املاک در حال دزدی از شما است؟ در میان انواع دزدی‌ها، دزدی‌های یقه سفید از همه دیرتر تشخیص داده می‌شود و شاید هرگز هم مشخص نشود. اقای لویت در کتاب نشان می‌دهد که یک مشاور املاک به طور متوسط خانه‌ها را ۱۰ هزار دلار (معادل ۲۳۰ میلیون تومان) ارزانتر به فروش می‌رساند. دلیل این اتفاق واضح است چراکه درآمدی که برای فروش خانه به میزان ۱۰ هزار دلار گران‌تر برای وی دارد تنها ۱۵۰ دلار است که چندان انگیزه‌ای ایجاد نمی‌کند. هرچند نمی‌توان این موضوع را واقعا یک دزدی دانست اما چیزی که مشخص است این است که مشاوران املاک چندان در کار خود صادق نیستند (که البته احتمالا تصدیق خواهید کرد)

پدر و مادرها تا چه حد در موفقیت فرزندشان نقش دارند؟ این موضوع یکی از جذاب‌ترین موضوعاتی بود که در کتاب با آن موجه شدم. همه می‌خواهند بهترین کیفیت آموزشی، بهترین مدارس، بهترین امکانات را برای فرزندشان فراهم کنند حتی بعضی پدر و مادرها تلاش می‌کنند تا با گذاشتن اسامی خاص و الهام‌بخش به فرزندانشان کمک کنند تا در آینده موفق شوند. اما نویسنده کتاب با توجه به داده‌ها به این نتیجه می‌رسد که آنچه پدر و مادرها انجام می‌دهند تاثیر زیادی در موفقیت فرزند ندارد بلکه آنچه که هستند موثر است. اینکه پدر و مادر به محله‌ای بهتر نقل مکان کنند تاثیری ندارد اما اینکه پدر و مادر خود موفق و ثروتمند باشند موثر است. اینکه پدر و مادر هرروز برای فرزندشان کتاب بخوانند تاثیر چندانی در رشد وی ندارد اما اینکه در خانه کتابخانه‌ای پر از کتاب وجود داشته باشد در پیشرفت فرزند موثر است. البته این بدان معنا نیست که پدر و مادرها از فردا شروع به خرید کتاب کنند. داشتن کتابخانه بزرگ به این معنا است که پدر و مادر پیشتر اهل کتاب خواندن بوده‌اند و این اهلیت به فرزند نیز منتقل شده‌ است.
چگونه قوانین ضد سقط جنین یک دیکتاتور را نابود کرد؟ چائوشسکو دیکتاتور رومانی یک روز اعلام کرد که سقط جنین ممنوع است. حدود بیست تا سی سال بعد همان نوزادان که وی اجازه سقط آنها را نداده بود چائوشسکو را کشتند. کودکانی که از خانواده‌های فقیر متولد شده بودند هنگامی که به سن کار رسیدند و دولت نتوانست برای آنها کار مناسبی مهیا کند، به خیابان‌ها ریخته و دیکتاتور رومانی را سرنگون کردند. در حقیقت قانون خود چائوشسکو به ضرر خودش تمام شد. البته این بدان معنا نیست که هر حکومتی برای بقا باید سقط جنین را آزاد اعلام کند. اما قطعا به آن معنا است که رشد جمعیت بدون رشد اقتصاد می‌توان تبعات سهمگینی برای کشور داشته باشد.
کتاب نسبتا کوچک است و موضوعاتی که بررسی می‌کند شش تا هفت مورد بیشتر نیست اما می‌تواند دید بازی در مورد روابط علت و معلولی، نحوه دقیق بررسی مسائل و استفاده درست از داده‌ها و از آن مهم‌تر تفسیر آن را به شما می‌دهد.

عضویت در خبرنامه !

Ahmad Sobhani
نوشته شده توسط

Ahmad Sobhani

فینسوف کیه؟
احمد سبحانی هستم، فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی شیمی از دانشگاه فردوسی و ارشد MBA از دانشکده علوم اقتصادی تهران و خرده دستی هم به قلم دارم.
اینجا تجربیات و دانسته‌هام رو در زمینه‌های مختلف از فلسفه و اقتصاد تا سیاست و جامعه با شما به اشتراک میذارم. همینطور کتاب‌هایی که خوندم و فیلم‌هایی که دیدم رو با هم بررسی می‌کنیم.
گاهی هم داستان می‌نویسم که خوشحال میشم بخونید و در موردشون نظر بدید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn