معرفی کتاب مرشد و مارگاریتا اثر بولگاکف

12
0
مرشد و مارگاریتا

اسم کتاب تقریبا تا پایان بی مناسبت به نظر می‌رسد. در ابتدای داستان ما دو روشنفکر را می‌بینیم که در حال مجادله بر سر وجود خدا و شیطان هستیم. یکی از آنها می‌گوید که فکر می‌کند مسیح تنها یک داستان تخیلی است. مانند هرکول، زئوس و خدایان یونان همچنین معتقد است شیطان اصلا وجود ندارد. ناگهان فرد سومی با لهجه‌ای بیگانه وارد بحث شده و سعی می‌کند به طرفین ثابت کند شیطان و خدا وجود دارند. فردی به نام وولند. البته دو نفر زیر بار نمی‌روند و همچنان معتقد هستند نه شیطان و نه مسیح وجود نداشتند. وولند اطمینان می‌دهد که مسیح وجود داشته است چرا که خود وی در زمانی که مسیح به صلیب کشیده شد آنجا بوده است.
مرشد و مارگاریتا از سه داستان مجزا تشکیل شده است که در نهایت در یک نقطه به هم می‌رسند. داستان شیطان در مسکو، پانتیوس پیلاتس و به صلیب کشیده شدن مسیح و مرشد و مارگاریتا. اما نمی‌دانم چرا اسم مرشد و مارگاریتا را برای این کتاب گذاشته است. به شخصه تنها دلیلی که اینقدر دیر کتاب را مطالعه کردم این بود که تصور می‌کردم این کتاب از آن کتاب‌های بی معنی است که یک مرشد قصد دارد به یک مارگاریتا راه های زندگی خوب را نشان دهد. البته ترجمه کلمه master به مرشد توسط عباس میلانی نیز در این کج فهمی بی تاثیر نبوده است.
اما همچنان مشکل با خود مرشد و مارگاریتا پابرجاست. چرا بولگاکف این اسم را بر روی این کتاب گذاشته است؟ مارگاریتا و مرشد از میانه پایانی داستان وارد می‌شوند در حالی که شیطان (یا وولند) از ابتدای داستان وجود داشتند. درثانی کتاب نه ربطی به مرشد دارد نه به ارشاد.
اما کتاب بی علت معروف نشده است. به هم پیوستگی داستان در عین حال آنکه کتاب از سه روند داستانی مجزا و چندین خرده داستان تشکیل شده، بسیار خوب است. نویسنده در دنیای غیرمنطقی خود به خوبی توانسته است منطقی عمل کند. طوری که حتی می‌توان گفت شاید داستان تصلیب مسیح نه آنگونه که در تاریخ رخ داده بلکه ممکن است آنگونه که در کتاب توضیح داده شده است، رخ داده باشد.
همچنین شوخی‌های بامزه و خواندنی به سبک نویسندگان شوروی به خوبی در کتاب نمایان است که خواندن آن را جذاب تر نیز می‌کند. اگرچه نقدهایی نیز به کتاب وارد است. به عنوان مثال عنصر سوررئالیسم در کتاب زمان‌هایی کتاب را تا حد یک رمان دسته چندم پایین می‌آورد. کتاب بیشتر قصد داشت با دیالوگ‌هایی اطلاعات را به خواننده منتقل کند. دیالوگ هایی که گاه خسته کننده و بارها تکرار می‌شد.
در مجموع این رمان به نظرم رمان خواندنی و جذابی است اگرچه در میان رمان نویس های روسی می‌توان آن را جزو رمان های درجه دوم دانست.
در میان ترجمه ها، ترجمه عباس میلانی و حمیدرضا آتش بر آب به نظر من بهتر هستند.

عضویت در خبرنامه !

Ahmad Sobhani
نوشته شده توسط

Ahmad Sobhani

فینسوف کیه؟
احمد سبحانی هستم، فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی شیمی از دانشگاه فردوسی و ارشد MBA از دانشکده علوم اقتصادی تهران و خرده دستی هم به قلم دارم.
اینجا تجربیات و دانسته‌هام رو در زمینه‌های مختلف از فلسفه و اقتصاد تا سیاست و جامعه با شما به اشتراک میذارم. همینطور کتاب‌هایی که خوندم و فیلم‌هایی که دیدم رو با هم بررسی می‌کنیم.
گاهی هم داستان می‌نویسم که خوشحال میشم بخونید و در موردشون نظر بدید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn