اخیرا یکبار دیگر شاهد آن هستیم که برخی افراد آگاه و ناآگاه که عمدتا از جریان اصلی اقتصاد ایران هستند، ادعا میکنند که اقتصاد ایران کمونیستی است. این گزارهها از روحانیونی مانند محقق داماد تا موسی غنی نژاد طیف دارند. انگار که کمونیسم گاو شیردهی شده است که هرنوع ناکارآمدی و هرنوع دزدی و غارت و چپاول را بتوان به گردن آن انداخت.
اما برای پاسخ به این ادعای شاذ بهتر است به دهه شصت بازگردیم. جایی که اکثر کمونیستها در ایران و اکثر کسانی که حرفهایشان اندکی رنگ و بوی حمایت از طبقه فرودست، اندکی رنگ و بوی حمایت از کارگران و دهقانان داشت، به بهانه حمایت از مجاهدین و مشارکت در اقدام مسلحانه علیه نظام دستگیر و بعضا اعدام شدند.
سوال من از آقایان غنی نژاد و امثالهم این است. شما که همه کمونیستها را کشتید. دیگر چه از جان کمونیسم میخواهید؟ باقیمانده متفکران چپ را هم که در جریان انقلاب فرهنگی از دانشگاه بیرون کردید و حتی همین امروز هم حتی کسانی که طرفدار شما هستند، از نظر سیاسی همسو با شما هستند، به بهانه حمایت از کمونیسم از دانشگاهها اخراج میکنید و حتی اجازه نمیدهید یک درس تحت عنوان اقتصاد سیاسی وارد دانشگاه شود. پس چه کمونیسمی؟ کجای اقتصاد ایران کمونیستی است؟
از دهه ۱۳۷۰ که دولت هاشمی روی کار آمد همه جا چه در اقتصاد چه در سیاست حرف از آزادی است. حرف از آزادی اقتصاد، آزادی معامله، آزادی تجارت، آزادی مردم و… است. مگر نگفتید که اگر قیمتها آزادسازی شود، ما آلمان میشویم؟ مگر نگفتید به زودی ژاپن میشویم و چین میشویم؟ مگر نگفتید که با فرمول جادویی آزادی بازار مسکن همه خانهدار خواهند شد و هیچ کس بی خانه نخواهد ماند؟ مگر نگفتید که اگر قیمتها را آزاد کنیم نه تنها قیمتها افزایش نمییابد بلکه کاهش خواهد یافت؟ مگر نگفتید که بازار خودش را تنظیم خواهد کرد؟
ما که داریم آزادی بازار مسکن را میبینیم. ما که داریم نتایج دانشگاه آزاد را میبینیم. ما که داریم نتیجه آزادی تحصیلات را میبینیم، ما که داریم نتیجه آزادی در حق انتخاب درمان را میبینیم. ما که داریم نتیجه آزادی در بازار کار را با بیکاری گسترده میبینیم.
نظام درمان را در انحصار طبقه برخوردار کردیم. بیمه نامهها هرروز در حال کاهش تعهدات خود هستند که آنها را هم میگویید ورشکستهاند. دانشگاه آزاد محل ارتزاق برخی سیاسیون بیسواد شده است که در دوره فترت خود پولی در بیاورند و البته که محل چاپیدن جیب مردم شده است و در مورد مسکن بهتر است حرف نزنم.
شما که هرچه که آزاد کردید به محاق رفت. شما که کلمه آزاد را پشت هرچیز گذاشتید نابود شد. پس چه آزادی؟ چه کمونیسمی؟ چه رشدی؟ چه اقتصادی؟
اما مراد این افراد از اقتصاد آزاد این نیست که اقتصاد در اختیار عموم مردم باشد که اگر منظورشان این بود، حق تشکل یابی سیاسی میدادند. حق اعتراض مسالمت آمیز میدادند. حق تشکیل اصناف و سندیکاها را میدادند و با تعاونیها در دوره همان خاتمی که ادعای آزادی داشت اینگونه برخورد نمیکردند.
نخیر مساله شما سر کمونیسم نیست. شما نه به دنبال کمونیسم هستید نه به دنبال کاپیتالیسم. شما به دنبال شکل جدیدی از فئودالیسم هستید. این که در نظام ارباب و رعیتی شما اربابان جدید باشید و حتی این بار دولتی هم نباشد که شما را بازخواست کند و بگوید چرا دلاری را که با خون و عرق این کارگران صادر کردی، برنمیگردانی که برای همین کارگران دارو و غذا بخریم و ارزانتر در اختیارشان قرار دهیم.
به شما بگوید چرا امسال ۱۰ هزار همت سود کسب کردی اما حاضر نشدی حقوق عادلانه به کارگر خود بپردازی. شما دنبال آن هستید که دولت، تنها از شما حمایت کند (که البته تا اکنون به خوبی کرده است)
وگرنه کجای اقتصاد ایران کمونیستی است؟ کدام زمین ایران به شکل اشتراکی تولید میکند؟ کدام تعاونی در ایران فعال است؟ کدام صنف و سندیکا در ایران فعال است؟ کدام کارگر حق تشکل یابی دارد؟ حتی کارگرانی که ماهها حقوق نگرفتند را به بهانه اینکه مفت خور هستند به زندان انداختید. اتفاقا دولت که به نفع شماست. اگر دولتی هم باشد، دولت کمونیستی نیست. دولت فئودالیست.
حتی متفکرین تاریخی ایران را به بهانههای مختلف تخطئه میکنید. شاملو که چرند میگفت، جلال که احمق بود، شریعتی که حتی اسمش نجس است، خلیل ملکی که وطن فروش بود، تقی ارانی که خائن بود، صمد بهرنگی که قرمساق بود. شما که کمونیسم را از تاریخ ایران هم حذف کردید. دیگر چه مرگتان است؟ آیا با دیدن تمام این اوضاع و احوال به این نتیجه نمیرسیم که کمونیسم برای اینها تنها بهانه برای چپاول بیشتر، سرکوب بیشتر، خفقان بیشتر است؟
وضعیت را به جایی رساندهاند که اگر کسی بخواهد از حق زندگی سالم و آبرومندانه حرف بزند اول باید چند فحش به قبر پدر مارکس و لنین و استالین بفرستد و بعد به گور چپ های قدیمی و نوی ایران بریند و حال بگوید که آقایان لطف کنند کف حقوق را افزایش دهند، آقایان لطف کنند بیمه کنند، آقایان لطف کنند پوشش بیمه را افزایش دهند، آقایان لطف کنند پول دهقانان را واریز کنند، آقایان مرحمت کنند نان را گران نکنند. آقایان کاری در زمینه مسکن کنند.
انگار کمونیسم گاو شیردهی شده است که طبقه فرادست بتواند تا ابد آن را بدوشد. وگرنه کدام یک از معاونین اقتصادی دولتها، کدام یک از مشاورین اقتصادی دولتها و کدام یک از اساتید برجسته در دانشگاهها کمونیست است که بتواند نظراتش را به دولتها منتقل کند؟ جمع کنید شامورتی بازیتان را.