در روز کارگر، جشنی در کار نیست

79
0

در تقویم جهان، اول ماه مه را «روز کارگر» نامیده‌اند؛ روزی برای تقدیر از زحمت‌کشان و ستون‌های بی‌ادعای اقتصاد. اما آنچه در پشت این روز پنهان است، نه جشن است و نه شادی. بلکه یادآور فریادی خاموش است که در خیابان‌های شیکاگو پیچید، فریادی که با گلوله و طناب دار پاسخ داده شد.

در سال ۱۸۸۶، کارگرانی که تنها خواستار عدالت بودند، گرد هم آمدند تا برای حقوقی ابتدایی فریاد بزنند: هشت ساعت کار، هشت ساعت استراحت، و هشت ساعت زندگی. اما این فریاد، با صدای انفجار و شلیک خاموش شد. در هی‌مارکت شیکاگو، جایی که اکنون فقط یک تندیس ایستاده، آن روز چندین انسان جان باختند، تنها به جرم تقاضای زندگی.

چهار نفر از آنان، تنها برای سخن گفتن و ایستادن کنار حقیقت، به دار آویخته شدند. یکی دیگر، لوئیس لینگ، در سلول زندان جان سپرد. اما مرگ آن‌ها پایانی نبود؛ بلکه آغازی بود برای جهانی که بعدها اول ماه مه را به نام آن‌ها «روز جهانی کارگر» نام نهاد.

و امروز، در روز کارگر، وقتی هنوز اتحاد مرگبار و شوم میان سیاست و سرمایه برقرار است، وقتی هنوز سایه‌های سرکوب بر سر کارگران است و وقتی هنوز شانه‌های خسته‌ی کارگران زیر بار نابرابری خم می‌شود، آیا می‌توان از جشن سخن گفت؟

در دنیایی که شکاف میان فقیر و غنی هر روز بیشتر می‌شود، که اتحادیه‌ها زیر فشار سرمایه‌داری جهانی خرد می‌شوند، و قراردادهای موقت، امنیت شغلی را بلعیده‌اند، روز کارگر نه روز شادی، که روز تأمل و سوگواری است.

اگر در اساطیر یونان، اطلس آسمان را بر شانه‌های خود حمل می‌کرد، بر روی زمین، این کارگران هستند که تمدن بشری را بر روی شانه‌های خود حمل می‌کنند اما در نتیجه آن چه چیز نصیبشان شده است، جز ارعاب و سرکوب؟

  پیش بینی انتخابات ۲۰۲۴ ایالات متحده آمریکا

این روز، باید یادآور آن خون‌هایی باشد که زمین هی‌مارکت را سرخ کرد. یادآور فریادهایی که به قیمت جان، تاریخ را به حرکت درآوردند.

بیایید در این روز، به جای شادی و لبخند، لحظه‌ای درنگ کنیم. به نشانه احترام، سرتعظیم فرود آوریم به تمام کسانی که برای حقوق انسانی جنگیدند و هیچ‌گاه به خانه بازنگشتند. به تمام فعالین کارگری کشورمان و جهان. کسانی که به قیمت جان، زندگی و آزادی‌شان تلاش کردند تا کارگران قدری راحت‌تر زندگی کنند.

در روز کارگر، جشنی در کار نیست؛ فقط سکوتی سنگین و تعهدی دوباره برای ادامه‌ی راه آنان که ایستادند تا ما خم نشویم.

عضویت در خبرنامه !

Ahmad Sobhani
نوشته شده توسط

Ahmad Sobhani

فینسوف کیه؟
احمد سبحانی هستم، فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی شیمی از دانشگاه فردوسی و ارشد MBA از دانشکده علوم اقتصادی تهران و خرده دستی هم به قلم دارم.
اینجا تجربیات و دانسته‌هام رو در زمینه‌های مختلف از فلسفه و اقتصاد تا سیاست و جامعه با شما به اشتراک میذارم. همینطور کتاب‌هایی که خوندم و فیلم‌هایی که دیدم رو با هم بررسی می‌کنیم.
گاهی هم داستان می‌نویسم که خوشحال میشم بخونید و در موردشون نظر بدید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

advanced-floating-content-close-btn